كذاب نقل حديث كند، به اعتبار و ارزش او لطمه نمى زند؛ مثلاً صفوان كه چند هزار حديث نقل كرده، اگر در دو مورد از راوى كاذبى نقل كرد، ديگر نقلهايش را از ارزش نمى اندازد. در اين باره در پايان بحث سخن خواهيم گفت.
با اين مقدمه، به نظر ما «اصحاب اجماع» در كتب رجال، يا همان رواتى كه «لايروون ولا يرسلون الا عن ثقة»، مصداق چنين قاعده عقلايى مى باشند.
اصطلاح «اصحاب اجماع» نخستين بار در كلام كَشّى آمده است. وى هيجده راوى را در سه طبع ذكر مى كند كه شيعه بر تصديق گفته آنان اجماع دارد ۱ .
تعبير «لا يروون ولا يرسلون الا عن ثقة»، اولين بار در «عدة الاصول» شيخ طوسى ذكر شد و در آن، سه تن از اصحاب اجماع نام برده شدند:
«اگر يكى از دو راوى با سند نقل كند و ديگرى با ارسال نقل حديث كند، در شخصيت ارسال كننده تامل مى شود، اگر از كسانى است كه جز از افراد ثقه نقل نمى كند، رجحانى در روايت ديگران بر او نيست. از اين رو عالمان شيعى بين ارسال محمد بن ابى عمير، صفوان بن يحيى و احمد بن ابى نصر (كه دانسته شده جز از ثقه نقل نمى كنند)، و اسناد ديگران فرقى نمى گذارند» ۲ .
بحث «اصحاب اجماع» بسيار ارزشمند است و آثار فراوان به دنبال دارد؛ چنانكه ميرزا حسين نورى بدان تاكيد كرده است ۳ .
درباره اصطلاح «اصحاب اجماع»، بسيار نوشته شده ۴ ، و از آن تفسيرهاى متعددى صورت گرفته است. برخى
1.رجال الكشى، ص ۲۳۸، ش ۴۳۱ و ص ۳۷۵، ش ۷۰۵ و ص ۵۵۶، ش ۱۰۵۰
2.عدة الاصول، ج ۱، ص ۳۸۶
3.مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۷۵۷
4.رجوع شود به: معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۵۹ ـ ۶۳؛ وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۷۹ ـ ۹۲؛ مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۷۵۷ ـ ۷۷۰؛ قواعد الحديث، غريفى، ص ۳۷ ـ ۷۶؛ كتاب الطهارة،امام خمينى ـ ره ـ، ج ۳، ص ۲۴۵ ـ ۲۵۸؛ بحوث فى علم الرجال، ص ۷۷ ـ ۸۸؛ كليات فى علم الرجال، ص ۱۶۳ ـ ۱۷۸