توجيهاتى كه رهبران هواپرست غلات براى اباحيگرى هاى خود ارائه مى نمودند، استناد به اصول باطلى همچون كفايت معرفت امام از همه تكاليف ۱ ، اصل آفرينش همه اشياء و طيبات و شهوات براى انسان ۲ ، اصل وجوب احكام تا مرحله امتحان و نه پس از آن ۳ و اصل كنايه اى بودن واجبات و محرّمات بود كه در توجيه اصل اخير مى گفتند:
واجباتى همانند نماز، روزه، زكات، حج و غيره كه در قرآن به آن فرمان داده شده است، اين اعمال ظاهرى نيست، بلكه اين اسامى، كنايه از افرادى است كه بايد آنها را دوست داشته باشيم؛ پس واجبى در قرآن غير از محبّت و مودّت آن افراد وجود ندارد.
و منظور از محرّماتى چون مردار، خون، گوشت خوك و... افرادى هستند كه بايد آنان را دشمن بداريم. پس هيچ حرامى در قرآن غير از دشمنى با آن افراد وجود ندارد». ۴
به عبارت ديگر، اينها واجب و حرام را منحصر در تولّى و تبرّى، آن هم با تعريفى كه خود ارائه مى نمودند، مى دانستند.
در روايات ما اشاراتى به ترك واجبات از سوى غلات ۵ و نيز كِنايه اى بودن واجبات و محرّمات نزد آنان ۶ شده است.
و از اينجا درمى يابيم كه مراد از عباراتى همچون «در امتحان غلات در وقت نماز» يا «غالى نبودن يك راوى به جهت تعليم مسائل طهارت» يا «حكم نكردن به غلوّ يك راوى به جهت آنكه در اوقات نماز با او ملاقات نكرده تا نماز خواندن يا نخواندن او را دريابد» ۷ همين غلوّ در ذات مى باشد.
و لذا مى بينيم قمى ها كه عزم خود را براى كشتن شخص متهم به غلوّى به نام محمد بن
1.همان.
2.المقالات والفرق، ص ۹۲، فرق الشيعه، ص ۹۳
3.المقالات والفرق، ص ۴۸
4.مقالات الاسلاميين، ص ۹؛ المقالات والفرق، ص ۵۳
5.بحارالانوار، ج ۲۵، باب نفى الغلوّ فى النبى ـ ص ـ و الائمه ـ عليهم السلام، حديث ۶، به نقل از امام جعفرصادق ـ عليه السلام ـ .
6.همان، ص ۳۱۵، حديث ۸۰ و ص ۳۱۶ حديث ۸۲
7.محمد تقى تسترى، قاموس الرجال، ج ۱. چاپ دوّم: قم، مؤسسة النشر الاسلامى، ۱۴۱۰ ق. ص ۶۷