315
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج1

۲۴۰.مقتنيات الدُّرَر - در تفسير اين سخن خداى متعال : (فَأَبَوْاْ أَن يُضَيِّفُوهُمَا ... ؛ از پذيرايى آن دو ، خوددارى كردند...) -:گفته شده : اهالى آن آبادى ، چون شنيدند كه اين آيه نازل شده است ، از اين ننگ ، شرمسار شدند و با محموله‏اى از طلا ، خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمدند و گفتند : «اى پيامبر خدا ! اين طلاها را مى‏دهيم و در مقابل ، شما حرف با[ى أبَوْا ]را در آيه به حرف تا ، تغيير دهيد» تا اين گونه قرائت شود : «فَأَتَوا أن يُضَيِّفوهُما» ؛ يعنى : «آمدند كه آن دو را پذيرايى كنند» و آمدن اهل آبادى نزد آن دو ، براى پذيرايى كردن باشد .
و گفتند : غرض ما از اين كار ، آن است كه اين لكّه ننگ از دامن ما زدوده شود .
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله نپذيرفت و فرمود : «تغيير دادن [حتّى‏] يك نقطه ، موجب وارد شدن دروغ در كلام خدا مى‏شود ، و اين ، عبوديت نسبت به پروردگار را خدشه‏دار مى‏سازد» .

۲۴۱.امام صادق عليه السلام : زمانى كه خداوند ، موسى بن عمران و پس از او ، ديگر انبياى بنى اسرائيل را مبعوث كرد، از همه آنها ، پيمان و ميثاق‏هايى گرفت كه به محمّد عربِ درس ناخوانده مبعوث در مكّه كه به مدينه مهاجرت مى‏كند، حتماً ايمان بياورند ؛ پيامبرى كه كتابى مى‏آورد كه برخى از سوره‏هايش با حروف مقطّع آغاز مى‏شوند و امّتش آن كتاب را حفظ و در حال ايستاده و نشسته و راه رفتن و در هر حال ، آن را قرائت مى‏كنند و خداوند عزّ وجلّ نگهدارى آن را برايشان آسان مى‏كند. آنان، وصىّ محمّد صلى اللَّه عليه و آله و برادرش، على بن ابى طالب عليه السلام، را قرين او مى‏دانند ؛ كسى كه علوم پيامبر را كه ايشان به وى آموخت، فرا گرفت و امانتى را كه پيامبر ، آن را به عهده او گذاشت، بر عهده گرفت، و هر كه را با محمّد صلى اللَّه عليه و آله به دشمنى برخاست، با شمشير بُرنده ، ذليل ساخت، و هر كه را با او به مجادله پرداخت، خاموش ساخت و با دليل روشن، با او به هماوردى برخاست. با بندگان خدا ، بر سر آيات قرآن جنگيد تا اين كه آنان را به پذيرش آن وادار كرد ، با ميل خودشان يا به اجبار.
سپس آن گاه كه محمّد صلى اللَّه عليه و آله به رضوان الهى بار يافت و بسيارى از كسانى كه به ظاهر ايمان آورده بودند، مرتد گرديدند و تأويل‏هاى قرآن را تحريف كردند و معناهاى آن را تغيير دادند و آنها را در غير معانى خود به كار بردند، با آنان براى تأويل درست قرآن جنگيد، تا اين كه ابليس - كه آنان را فريب مى‏داد - ، زيان خورد و خوار و طرد و در بند شد» .
امام عليه السلام در ادامه فرمود: «زمانى كه خداوند ، محمّد را مبعوث كرد و نبوّت او را در مكّه آشكار نمود و او را از آن جا به مدينه برد و در آن جا ظهورش داد، كتاب برايش فرستاد و آغاز سوره بزرگ كتابش را (الم * ذَ لِكَ الْكِتَبُ) قرار داد و [فرمود:] آن، همان كتابى است كه به پيامبران گذشته‏ام خبر داده‏ام كه من ، آن را بر تو - اى محمّد - فرو خواهم فرستاد (و ترديدى در آن نيست). پس او ظهور كرد، همان گونه كه خداوند به پيامبرانش خبر آن را داده بود كه بر محمّد ، كتابى خجسته كه باطل آن را از ميان نمى‏برد، نازل مى‏شود و او و امّتش آن را مى‏خوانند ، در حالت‏هاى گوناگونشان» .


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج1
314

۲۴۰.مقتنيات الدرر في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى‏ : (فَأَبَوْاْ أَن يُضَيِّفُوهُمَا) ۱ الآيَةَ - : قيلَ : إنَّ أهلَ تِلكَ القَريَةِ لَمّا سَمِعوا نُزولَ هذِهِ الآيَةِ استَحيَوا مِن هذَا العارِ ، وجاؤوا إلى‏ رَسولِ اللَّهِ بِحِملٍ مِنَ الذَّهَبِ ، وقالوا:
يا رَسولَ اللَّهِ ، نَشتَري بِهذَا الذَّهَبِ أن تَجعَلَ الباءَ في الآيَةِ تاءً حَتّى‏ تَصيرَ القِراءَةُ هكَذا : «فَأَتَوْاْ أَن يُضَيِّفُوهُمَا» أي أتَوا أن يُضَيِّفوهُما ، وكانَ إتيانُ أهلِ القَريَةِ إلَيهِما لِأَجلِ الضِّيافَةِ ، وقالوا : غَرَضُنا مِنهُ أن يَندَفِعَ عَنّا هذَا اللُّؤمُ!
فَامتَنَعَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، وقالَ : تَغييرُ النُّقطَةِ الواحِدَةِ يوجِبُ دُخولَ الكَذِبِ فِي كَلامِ اللَّهِ ، وذلِكَ يوجِبُ القَدحَ ۲ فِي العُبودِيَّةِ بِالنِّسبَةِ إلَى الرُّبوبِيَّةِ. ۳

۲۴۱.الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ اللَّهَ لَمّا بَعَثَ موسَى بنَ عِمرانَ ثُمَّ مَن بَعدَهُ مِنَ الأَنبِياءِ إِلى‏ بَني إسرائيلَ ، لَم يَكُن فيهِم أحَدٌ إلّا أخَذوا عَلَيهِمُ العُهودَ والمَواثيقَ لَيُؤمِنُنَّ بِمُحَمَّدٍ العَرَبيِّ الاُمِّيِّ المَبعُوثِ بِمَكَّةَ ، الَّذي يُهاجِرُ إلَى المَدينَةِ ، يَأتي بِكِتابٍ مِنَ الحُروفِ المُقَطَّعَةِ افتتاحُ بَعضِ سُوَرِهِ ، يَحفَظُهُ اُمَّتُهُ فَيَقرَؤنَهُ قِياماً وقُعوداً ومُشاةً وعَلى‏ كُلِّ الأَحوالِ ، يُسَهِّلُ اللَّهُ عزّ وجلّ حِفظَهُ عَلَيهِم ، ويَقرِنونَ بِمُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله أخاهُ ووصِيَّهُ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام ،
الآخِذَ عَنهُ عُلُومَهُ الَّتي عَلَّمَها ، والمُتَقَلِّدَ عَنهُ الأَمانَةَ الَّتي قَدَّرَها، ومُذَلِّلَ كُلِّ مَن عانَدَ مُحَمَّداً صلى اللَّه عليه و آله بِسَيفِهِ الباتِرِ ، ويُفحِمُ كُلَّ مَن جادَلَهُ وخاصَمَهُ بِدَليلِهِ الظّاهِرِ ، يُقاتِلُ عِبادَ اللَّهِ عَلى‏ تَنزيلِ كِتابِ اللَّهِ حَتّى‏ يَقودَهُم إلى‏ قَبولِهِ طائِعينَ وكارِهينَ .
ثُمَّ إذا صارَ مُحَمَّدٌ صلى اللَّه عليه و آله إلى‏ رِضوانِ اللَّهِ عزّ وجلّ ، وارتَدَّ كَثيرٌ مِمَّن كانَ أعطاهُ ظاهِرَ الإيمانِ ، وحَرَّفوا تَأويلاتِهِ ، وغَيَّروا مَعانيهِ ، ووَضَعوها عَلى‏ خِلافِ وُجوهِها ؛ قاتَلَهُم بَعدَ ذَلِكَ عَلى‏ تَأويلِهِ ، حَتَّى‏ يَكونَ إبليسُ الغاوي لَهُم هُوَ الخاسِرَ الذَّليلَ المَطرودَ المَغلولَ .
قالَ : فَلَمّا بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً وأظهَرَهُ بِمَكَّةَ ، ثُمَّ سَيَّرَهُ مِنها إلَى المَدينَةِ وأظهَرَهُ بِها ، ثُمَّ أنزَلَ إلَيهِ الكِتابَ وجَعَلَ افتِتاحَ سورَتِهِ الكُبرى‏ ب«ألم» يَعني : (ألم * ذلك الكتاب) وهُوَ ذلِكَ الكِتابُ الَّذي أخبَرتُ أنبِيائِيَ السّالِفينَ أنّي سَاُنزِلُهُ عَلَيكَ يا مُحَمَّدُ ، (لا ريب فيه) ، فَقَد ظَهَرَ كَما أخَبَرهُم بِهِ أنبِياؤُهُم أنَّ مُحَمَّداً يَنزِلُ عَليهِ كِتابٌ مُبارَكٌ لا يَمحوهُ الباطِلُ ، يَقرَؤُهُ هُوَ واُمَّتِهِ عَلى‏ سائِرِ أحوالِهِم . ۴

1.الكهف : ۷۷.

2.قَدَح فيه : طعن ، عاب (تاج العروس : ج ۴ ص ۱۶۵ «قدح» ).

3.تفسير مقتنيات الدرر : ج ۶ ص ۳۲۰ ، تفسير اثني عشري : ج ۸ ص ۷۹ ، تفسير الرازي : ج ۲۱ ص ۱۵۷ نحوه .

4.معاني الأخبار : ص ۲۵ ح ۴ عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار عن الإمام العسكري عليه السلام ، بحار الأنوار : ج ۹۲ ص ۳۷۸ ح ۱۰ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج1
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 123932
صفحه از 500
پرینت  ارسال به