اثرگذارى گسترده آن در نهاد آدمى است. حديث اهل بيت، غبار از جان مىشويد،۱ دل را زنده مىکند۲و پيروان ایشان را به هم مىپيوندد؛ امرى که تنها در دست قدرت خداست.۳
نکته مهم، زمان يادگيرى است. اگر چه هيچ زمانى براى يادگيرى دير نيست، امّا فراگيرى حديث در کودکى و پيش از آن که ذهن و جان به شبههها و کژىها دچار و آلوده شود، برکات افزونترى دارد. در حديثى از امام صادق علیه السّلام آمده است:
به فرزندانتان، حديث بياموزيد، پيش از آن که مُرجِئه۴ به سوى آنان بشتابند.۵
روشن است که ذکر فرقه مُرجِئه، به دليل خطر فورى در آن روزگار است، امّا حديث، در اين زمان و هر عصر ديگرى ظرفيت آن را دارد که به مصاف شبههها و کژىها برود و فرهنگ ناب قرآنى را به ميدان آورَد. حديث را میتوان دستمايه کارهاى فرهنگى و سرمايه آموزشهاى دينى نمود. حديث، مىتواند نسل نو را به گونهاى ژرف و مانا با آموزههاى ناب اسلام، آشنا کند، بى آن که به جمود و تندروى دچار شوند.
يادسپارى حديث نيز فراتر از يادگيرى، ارزشى دو چندان دارد. هر حرف از حديث به ياد سپرده شده، نورى مىشود که حافظ حديث را روز قیامت از دل ظلمات محشر به سوى پرديس روشن خدا، ره مىبرد. حافظ حديث، در قيامت، عالِم محشور مىشود۶ و شفاعت پيامبر اکرم او را در بر مىگيرد۷ و بى آن که عذابى ببيند،۸ همراه پيامبران، صدّيقان، شاهدان و صالحان، به بهشت گام مىنهد۹. اينان، همان نعمت يافتگاناند که در هر نماز، از خدا مىخواهيم ما را با آنان همراه کند، گو اين که حفظ حديث، نعمتى سترگ است.