گزارشى ديگر، از سخنرانى منصور دوانيقى خطاب به مردم خراسان، ياد کرده که در نکوهش دودمان امام حسن علیه السّلام، اين نکته را عيب اين خاندان، مطرح کرده و گفته است:
«او (امام حسن علیه السّلام) به زنان رو آورد. روزى نبود که ازدواج نکند يا طلاق ندهد، تا آن که در بستر از دنيا رفت».۱
بررسى گزارشها
ناهمگونى محتواى اين گزارشها با روح کلّى دين و شخصيت امام حسن علیه السّلام، سبب ترديد در اين متون است. اين ترديد، به حدّى است که فردى همچون مرحوم شيخ يوسف بحرانى که در پذیرش روایات آسان گیر است، مىنويسد:
اينجا، جاى اشکال است و اکنون، جوابى براى آن ندارم و ننوشتن در باره آن، مؤدّبانهتر است.۲
اکنون و در بررسى اين متون مىگوييم:
۱. از منظر معارف دينى، طلاق، امرى ناپسند است که با عبارت «أبغض الحلال»،۳ توصيف شده است. فراوانىِ انجام امر مبغوض شارع، از جانب شخصیت بزرگواری مانند امام حسن علیه السّلام با جايگاه امامت و کرامت ایشان ناسازگار است و پذيرفته نيست.
۲. فراوانى انجام دادن طلاق از جانب يک فرد که او را ملقّب به عنوان «مطلاق» کند، ناشايستگىِ دوچندان دارد. امام صادق علیه السّلام فرموده است: «خداوند، هر مرد پُر طلاق پُر ازدواج [را که در حدّ چشيدن، با اين و آن، ازدواج مىکند]، دوست ندارد.۴
ملقّب شدن به اين وصف نيز با شخصيت امام و جايگاه امامت، منافات دارد.
۳. مطلاق بودن، در فرهنگ عرب، نشانه هوسرانى، سبب انگشتنما شدن و ناپسند بوده