333
گزیده شناخت نامه حدیث

باشد؛ امّا عمل به دستورهاى اصلى، زيان‏هاى جانى و مالى پديد آورَد؟

پاسخ اين پرسش، در گرو توجّه به تاريخ صدر اسلام است. پس از سپرى شدن دوره کوتاه تسلّط همه‏جانبه پيامبر صلی الله علیه و آله، نگهبانان اصلى دين، کنار زده شدند و مؤمنان واقعى، در پرده رفتند. جاهليت کهن، در جامه‏اى نو، سر بر آورْد و در شام و سپس بغداد، بر تخت سلطنت نشست و چنان چيره شد که نه تنها عمل کردن، بلکه بيان برخى احکام واضح دين، جرم به شمار مى‏آمد و شهرت يافتن کسى به «جعفرى» و «علوى»، براى دستگيرى، شکنجه و حتّى قتل او، دليلى کافى مى‏نمود.

پس از قيام امام حسين علیه السّلام، قيام‏ها و حتّى اعتراض‏هاى سادات حسنى و زيدى، به شدّت، سرکوب شد و امامان شيعه، يا از سخن گفتن منع شدند، يا زير فشارهاى خُرد کننده حکومت، ناگزير، به برخى همراهى‏هاى صورى و موافقت‏هاى ظاهرى با گفتمانِ چيره، تن دادند. آنان، سياست صبر و بردبارى را پيشه خود کردند و با کمال احتياط و با رعايت ده‏ها مسئله جانبى، از بيان برخى حقايق، چشم پوشيدند تا ناچار نشوند از همه آنها دست بکِشند. آنان، گاه براى حفظ راويان، مخاطبان و حتّى خود يا براى پاسدارى از کيان شيعه، حکم نادرست قاضيان و حاکمان معاصر خويش را تأييد مى‏کردند يا مطابق نظر مفتيان آنان، پاسخ مى‏دادند. امامان علیهم السّلام، اين روش را آيين خود و پدرانشان دانسته، تقيّه را زره و سپر حفظ دين و ايمان خواندند و عمل به تقيّه را موجب سربلندى مؤمن مى‏ديدند.

اين زمينه تاريخى، سبب پيدايش برخى احاديث شد که با احاديث اصلى و واقعى، متعارض بودند. گاه احاديثى که در فضاى خصوصى، يا عمومى صادر شده بودند، با احاديثى که در محيط اختناق‏آلود و زير فشار و تضييقات سياسى و اجتماعى عرضه شده بودند، با هم متعارض مى‏نمودند. تقيّه، وجه مهمّى براى توجيه اين تعارض است، هر چند در گستره و حجم آن، اختلاف است.

۱ - ۳ - ۱. گستره وقوع تقيّه

نمونه‏هاى يافت شده تقيّه، محدوديت آن را نشان مى‏دهند. با بررسى تاريخ حديث، مى‏توان


گزیده شناخت نامه حدیث
332

مِناست که به دليل نياز مردم و اندک بودن شمار حاجيان، در ابتدا جايز نبوده و پس از فراوانىِ شمارِ حاجيان و گوشت قربانى، جايز گشته است.۱

گفتنى است امير مؤمنان علیه السّلام نيز در پاسخ به سليم بن قيس هلالى، يکى از علّت‏هاى پيدايش اختلاف را نسخِ حکم دانسته است. سليم بن قيس، دليل اختلاف احاديث را جويا شد و امام على علیه السّلام، راويان را به چهار دسته تقسيم نمود و سومين دسته را کسانى دانست که دروغ‏گو نيستند، امّا ناسخ را نمى‏شناسند. امام علیه السّلام آنان را چنين شناساند:

و سوم، مردى است که از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله، دستورانجام دادنِ کارى را شنيد که ايشان، بعدها از آن کار، نهى فرمود، ولى او از آن، خبر ندارد يا از ايشان شنيد که از کارى نهى کرد، امّا بعدا به آن کار، امر فرمود و او، اطّلاع ندارد. پس آنچه را نسخ شده حفظ کرده، ولى ناسخ را حفظ نکرده است؛ درصورتى که اگر مى‏دانست نسخ شده است، حتما آن را رها مى‏کرد و اگر مسلمانان - وقتى آن حديث را از او شنيدند - مى‏دانستند که منسوخ است، قطعا آن را نمى‏پذيرفتند.۲

۱ - ۳. تقيّه

تقيّه، بيشتر به شکل اظهار گفتار و کردارى مخالف با دستورهاى اصلى دين و يا عمل نکردن به آن، تحقّق مى‏يابد. در تقيّه، امام معصوم، يا راوى، براى حفاظت از خود و ديگر گروندگان به دين، حکم اصلى دين را کنار مى‏نهد و خود را با کسى يا گروه و حکومتى جبّار، همراه نشان مى‏دهد. گاه ابراز اين حکم جديد و ناسازگار، زمينه‏ساز يک تعارض آشکار با احاديث اصلى در باره آن مسئله و اختلاف درونْ‏دينى مى‏شود. پرسش، اين است که: چگونه مخالفت با بخشى از دستورهاى دينى، يا کتمان برخى از احکام آن، مى‏تواند به مصلحت

1.. محمّد بن مسلم [مى‏گوید] از امام صادق علیه السّلام، در باره بیرون بردن گوشت قربانى از مِنا پرسیدم. فرمود: "ما پیش‏تر مى‏گفتیم که به سبب نیاز مردم، نباید چیزى از آن‏جا خارج شود؛ امّا اکنون، مردم، فراوان‏اند [و قربانى، بسیار است] و اشکالى در بیرون بردن آن نیست"» (الکافى: ج ۴ ص ۵۰۰ ح ۷). براى نمونه دیگر ر. ک: الکافى: ج ۴ ص ۴۰۴ ح ۱ (استلام حجر الأسود).

2.. ر.ک: ح ۱۷۷.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1649
صفحه از 439
پرینت  ارسال به