۴۳.امام على علیه السّلام: به خدا سوگند، اگر بخواهم در باره هر يک از شما بگويم که از کجا مىآيد و به کجا مىرود و از همه کارهايش خبر بدهم، مىتوانم؛ امّا مىترسم که با اين کارِ من، [مرا بالاتر بدانيد و در نتيجه] به پيامبر خدا صلی الله علیه و آله کافر شويد.
۴۴.امام باقر علیه السّلام: اگر سه دسته انگشتشمار مىيافتم که شايسته بودند تا علم را نزدشان امانت بگذارم، چيزهايى را مىگفتم که از کاوش در حلال و حرام و آنچه تا روز قيامت روى مىدهد، بىنياز مىکرد.حديث ما، سخت و ديرياب است که به آن ايمان نمىآورد، جز بندهاى که خداوند، قلبش را به ايمان آزموده است.
۴۵.تفسير العيّاشى- به نقل از حمران بن اَعيَن -: از امام باقر علیه السّلام، در باره امور عظيمى مانند رجعت و غير آن، سؤال کردم. فرمود: «اين چيزى که در باره آن از من سؤال مىکنيد، هنوز وقتش نرسيده است. خداوند مىفرمايد: «بلکه آنچه را که به دانش آن چيرگى نداشتند و هنوز تأويل آن به آنان نرسيده است، دروغ شمردند».
۴۶.امام صادق علیه السّلام: اگر بيم آن نبود که به دست غير شما بيفتد، چنان که پيشتر کتابهاى ديگر به دست نااهلان افتاد، هر آينه، به شما کتابى مىدادم که تا قيام قائم به هيچ کس نياز پيدا نمىکرديد.
۴۷.امام صادق علیه السّلام -به ابو بصير -: به خدا سوگند، اگر در ميان شما سه مؤمن بيابم که حديث مرا پوشيده مىداشتند، هرگز روا نمىشمردم که حديثى را از آنان، پوشيده دارم.
۴۸.المحاسن- به نقل از ابو بصير -: به امام صادق علیه السّلام گفتم: ما چگونه هستيم که از آنچه روى مىدهد، به ما خبر نمىدهى، آن گونه که على علیه السّلام يارانش را باخبر مىکرد؟ فرمود: «به خدا سوگند، چنين نيست؛ امّا حديثى بياور که من آن را به تو گفته باشم و تو، پوشيدهاش داشته باشى؟!».
ابو بصير گفت: به خدا سوگند، يک حديث هم نيافتم که آن را پوشيده داشته باشم!