۳۹۵.الاُصول الستّة عشر- به نقل از منصور بن حازم -: از امام صادق علیه السّلام، در باره مسئلهاى پرسيدم و گفتم: من از شما در باره آن مىپرسم. سپس، غير از من هم از شما مىپرسد و شما، پاسخى غير از پاسخ من به او مىدهى. امام فرمود: «مردى از من، مسئلهاى سؤال مىکند و چيزى بر آن مىافزايد، من به اندازه افزونىاش، به او پاسخ مىدهم و کسى، چيزى مىکاهد، من به اندازه آنچه کاسته است، پاسخش مىدهم».
۲. نَسخ
۳۹۶.پيامبر خدا صلی الله علیه و آله: احاديث ما، برخى، برخى ديگر را نسخ مىکنند، مانند [نسخ] قرآن.
۳۹۷.امام على علیه السّلام -در بيان گونههاى راويان -:... و سوم، مردى است که از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله دستور انجام دادنِ کارى را شنيده که ايشان، بعدها از آن کار، نهى فرموده، ولى او از آن خبر ندارد، يا از ايشان شنيده که از کارى نهى کرده، امّا بعدها به آن کار، امر فرموده و او اطّلاع ندارد. پس آنچه را نسخ شده، حفظ کرده، ولى ناسخ را حفظ نکرده است؛ در صورتى که اگر مىدانست نسخ شده است، حتما آن را رها مىکرد و اگر مسلمانان - وقتى آن حديث را از او شنيدند - مىدانستند که منسوخ است، قطعا آن را نمىپذيرفتند.
۳۹۸.امام باقر علیه السّلام -هنگامى که از ايشان پرسيده شد: چگونه ياران پيامبر صلی الله علیه و آله در مسح کشيدن بر روى کفشها اختلاف دارند؟ -: يکى از آنها، حديثى از پيامبر صلی الله علیه و آله مىشنيد و به هنگام گفتن ناسخ آن، غايب بود و آن را در نمىيافت. پس چون کسى، آنچه را او در دست داشت، انکار مىکرد، رها کردن آن بر وى، گِران مىآمد. همچنين چيزى بر پيامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل مىشد و زمانى به آن عمل مىکرد، سپس به غير آن، فرمان مىيافت و ياران و امّتش را به همان فرمان مىداد تا آنجا که مردم گفتند: اى پيامبر خدا! ما را به چيزى فرمان مىدهى تا آن که به آن، خو مىگيريم و مطابق آن مىرويم، آن گاه ما را به غير آن، فرمان مىدهى؟ پيامبر به آنان چيزى نگفت و خداوند بر او نازل کرد: «بگو: من از ميان فرستادگان [خدا در دعوى نبوّت و ارائه کتاب و معجزه]، نوظهور و بىسابقه نيستم و نمىدانم [در آينده دنيا و آخرت] با من و شما، چه خواهد شد؟ من پيروى نمىکنم، مگر از آنچه که به سويم وحى مىشود و من، جز بيمدهنده آشکارى نيستم».