و مشکلات همگانى بود، امّا حل آنها از طريق عرضه به امامان علیهم السّلام، تنها براى کسانى ميسّر بود که به دانش، بينش و عصمت ائمّه علیهم السّلام باور داشتند. راويان شيعى، بر پايه باور خويش، مشکلات معرفتى و فقهى خود را به محضر امامان علیهم السّلام بردند و با عرضه آنها، از ايشان، استمداد کردند و دانستههاى خود را تصحيح و تکميل کردند.
۷. تشويق اهل بيت علیهم السّلام. ائمّه، خود فرهنگ عرضه را ترويج و اصحاب خود را به آن، ترغيب نمودند. در يک نمونه، امام کاظم علیه السّلام به يکى از ياران خود فرمود: «برو و فقه بياموز و حديث، فرا گير». گفت: از چه کسى؟ فرمود: «از فقهاى اهل مدينه. سپس، احاديث را [که فرا مىگيرى] بر من عرضه کن».۱
سير تاريخى عرضه حديث
عرضه حديث، جريانى همزاد با نقل حديث است. جريانى که بر اساس نيازها، ضرورتها و محدوديتها، شدّت و ضعف پيدا کرده و انگيزههاى مختلف، به آن سمت و سويى متعدّد بخشيده است.
نمونههاى يافت شده، گواه اين ادّعايند که عرضه حديث، شيوه مستمرّ راويان و عالمان و پاسخگويى به آن، سيره مداوم معصومان، از پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا امام زمان علیه السّلام بوده است.
يک نمونه از عصر پيامبر، پرسش از مفهوم «جماعت» در سفارش به همراهى با جماعت است. پيامبر در پاسخ فرمود: «جماعت امّت من، گروه بر حقّ است؛ حتّى اگر کم باشند».۲
در روزگار امام على علیه السّلام تا امام سجّاد نیز نمونههايى از عرضه حديث، گزارش شده است.۳ با گسترش فرهنگ حديثى اما، عرضه حديث بر امام باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام گسترش يافت. پيدايش غاليان و احاديث ساختگىشان، به گسترش عرضه، دامن زد و امام صادق علیه السّلام، از برخى اصحاب خود، مانند عنبسه، خواست تا گفتههاى دروغگويى مانند