۲ - ۲ - ۶. علم قطعى
مقصود از علم، دستاوردهاى قابل اطمينان بشر در همه زمينهها، بويژه علوم تجربى است؛ دستاوردهايى که قطعيت دارند، يا به اندازهاى مطمئناند که به احتمال خلاف در آنها توجّهى نمىشود. اين شرط که براى همه معيارها لازم است، در علم به سادگى به دست نمى آيد و با مشکل خطاپذيرى، همراه هميشگى دانشهاى بشر، رو به روست. بيشتر پژوهشهاى علمى، بويژه تجربى، بر اساس فرضيههايى شکل مىگيرند که در فرايند تکرار و تجربه فراوان و به شيوه استقرايى، از درستى آن، مطمئن مىشويم. اين فرضيهها، پيش از تجربه، ابطالپذير و تکرارپذيرند، و گر نه به مرحله آزمايش درنمىآيند.
اين دو نکته، يعنى روش استقرايى و ابطالپذيرى، فرضيهها را در برابر مصداقهاى نوپديد و يا موارد تجربه و تکرار نشده باقى مانده، آسيبپذير مىکند؛ زيرا هميشه ممکن است با آزمايش فرضيه در فرد جديد، پاسخى ديگر بگيريم. از اين رو، بايد قرينههاى ديگر را افزود تا به اطمينان عقلايى لازم براى نقد حديث، دست يافت. اگر چه ممکن است اين معيار نتواند به صورت هميشگى، مجعول بودن حديثى را نشان دهد، امّا مىتواند در موارد مخالفت حديث با آن، از اطمينان ما به حديث بکاهد و اعتماد ما را بر آن در مقام عمل، سلب کند. حفظ اعتدال، در برابر اعتماد افراطى به علم و ناديده گرفتن تفريطى دستاوردهاى علمى، نياز اعتبار اين معيار است.
گفتنى است که علم نيز به سان عقل و حس، به دليل واقعنمايى، تنها مىتواند از رهگذر رودررو قرار دادن حديث با واقعيت خارجى، درستى و نادرستى آن را نشان دهد. از اين رو، در احکام فقهى، اعتباريات شارع و احکام تعبّدى دين، کارآمد نيست؛ زيرا واقعيت خارجى حکايت شده در اين احاديث به چشم نمىآيد و نقطه اشتراکى ميان علم و حديث، ديده نمىشود تا در آن با هم مختلف و متعارض گردند. براى نمونه، علم نجوم به ما ثابت کرده است که کوچکترين ستارهها از بزرگترين خانههاى زمين، هزاران برابر بزرگترند و کوچک ديده شدنشان به دليل فاصله چند ميليون فرسنگى آنها با ماست. حال اگر به متن زير