233
گزیده شناخت نامه حدیث

و جارى براى نقد هر حديث، قرار دهيم و جعل و دسّ در ميان کتاب‏هاى حديثى و شيوه پيچيده سندسازى براى متن جعلى را نيز کشف کنيم؛ کارى که از عهده نقدهاى سندى و رجالى برنمى‏آيد، بويژه اگر کتاب، از آنِ محدّثى مورد اعتماد باشد و براى حديث افزوده شده در درون کتاب، سندى صحيح هم ساخته باشند. در اين گونه موارد، راهى جز نقد محتوايى حديث، باقى نمى‏ماند.

براى سنجش محتوايى حديث به وسيله هر معيار، لازم است از مفهوم و استوارى آن معيار، مطمئن شويم. معيار بايد خود حق، مطابق با واقعيت خارجى و بر پاى خويش، راست و استوار ايستاده و براى ما روشن باشد. هر اندازه که حق‏نمايى، راستى و درستى معيار و نيز شفّافيت آن، افزون‏تر باشد، گستره و کاربرد آن براى نقد محتوايى حديث، بيشتر مى‏شود؛ امّا اگر معيار خود، قطعى و مطمئن نباشد، تنها مى‏تواند يک تعارض و اختلاف را به وجود آورد و خود در يک سوى آن بنشيند و حديث نقد شده را به طور موقّت، از حجّيت، ساقط کند تا آن گاه که با تقويت از جانب قرينه‏هاى ديگر و يافتن خلل و ضعف‏هاى بيشتر در حديث مورد نظر، به ضعف، يا گاه جعل حديث، رأى دهيم؛ کارى که مانند آن را در علم تاريخ و نيز رجال به انجام مى‏رسانند و نام آن را «تراکم ظنون» مى‏نهند. از اين رو، پيش از مطرح کردن نمونه‏ها، بايد به مفهوم و اعتبار معيار پرداخت. هر معيار، بايد بتواند ناراستى و نادرستى شى‏ء سنجيده شده با خود را نشان دهد. در بحث ما، معيار، بايد اندازه انطباق حديث با خود را معلوم بدارد. از سوى ديگر، تمام معيارهاى نقد، به گونه مستقيم، يا غيرمستقيم، واقعيت خارجى را نشان مى‏دهند و خود، حقيقتى مطمئن، دارند و به همين دليل، مى‏توانند پس از تطابق حديث با خود، تطابق حديث را با واقع، نشان دهند، يا اين تطابق را نفى کنند. نتيجه اين سخن، انحصار نداشتن معيارهاست؛ زيرا هر معيارى که حقيقت‏نما باشد و بتواند مطابقت حديث را با خود و سپس با حقيقت خارجى نشان دهد، به جرگه معيارهاى نقد مى‏پيوندد. اگر چه هر حقيقت معلوم و روشنى مى‏تواند معيار نقد حديث باشد، امّا در اين جا مهم‏ترين


گزیده شناخت نامه حدیث
232

عملی می‌‌کنند. از اين رو، بسيارى از احاديث جاعلان، ساختگى نيست، هر چند اطمینانی به احادیث فردی که جاعل شناخته می‌‌شود، نیست. یک نتيجه اين سخن، آن است که اگر راوى وضّاع، حدیثی در تعارض با باورها وگرايش‏هاى منحرفانه‏اش نقل کند، پذیرفته می‌‌شود. برای نمونه، کسی که به دشمنى با اهل بيت مشهور باشد، اگر روایتی در فضیلت ایشان نقل کند، مقبول است.

گفتنی است نشانه‏هاى ديگرى در نقد بيرونى به کمک ناقد مى‏آيند؛ مانند اقرار راوى به جعل و تکذيب صريح کسى که روايت به او منسوب شده است، يا تصريح محدّثان بزرگ به نيافتن آن در کتاب‏هاى حديث. اين نشانه‏ها، کمتر يافت مى‏شوند؛ امّا ما در جايى ديگر، نمونه‏اى براى هر يک، آورده و گستره کاربرد و دلالت آنها را بر ساختگى بودن حديث، بررسى کرده‏ايم. از اين رو، خوانندگان را به همان جا ارجاع مى‏دهيم.۱

۲ - ۲. نقد درونى یا محتوایی حدیث و معیارهای آن

نقد درونى يا محتوايى، به معناى دقّت در محتواى حديث، براى اطمينان از درستى آن است. اين اطمينان، از راه سنجش مضمون حديث با معيارهاى پذيرفته شده، به دست مى‏آيد و هر اندازه محتوا با معيارها سازگارتر باشد، قوّت حديث، بيشتر و هر اندازه کمتر باشد، ضعف حديث، افزون مى‏شود. در نقد درونى، توجّه اصلى به مفاد و پيام‏هاى حديث است و به جاى استفاده از قرينه‏هاى بيرونى مانند وضعيت سند و راويان، مدلول‏هاى مطابقى، تضمّنى و التزامى متن را با آگاهى‏هاى مقبول و متناظر با آنها، رودررو مى‏کنيم و همخوانى محتوا با اين آگاهى‏ها، يا ناسازگارى آن را مى‏سنجيم. اين شيوه، مستلزم در دست داشتن باورهاى مطمئن و روشن است تا بتواند آنچه را نادرست مى‏نمايد و تنها احتمال دارد که سخن معصوم باشد، با استوارى رد کند. استوارى و مطمئن بودن اين داشته‏ها به هنگام نقد احاديث صحيح السند و با مآخذ معتبر، ضرورت بيشترى مى‏يابد. اگر بتوانيم به باورهايى دست بيابيم که از مقبوليت آنها مطمئن باشيم، مى‏توانيم آنها را معيارهايى عمومى

1.. ر.ک: وضع و نقد حدیث: ص ۲۲۰ ـ ۲۲۶.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1804
صفحه از 439
پرینت  ارسال به