عملی میکنند. از اين رو، بسيارى از احاديث جاعلان، ساختگى نيست، هر چند اطمینانی به احادیث فردی که جاعل شناخته میشود، نیست. یک نتيجه اين سخن، آن است که اگر راوى وضّاع، حدیثی در تعارض با باورها وگرايشهاى منحرفانهاش نقل کند، پذیرفته میشود. برای نمونه، کسی که به دشمنى با اهل بيت مشهور باشد، اگر روایتی در فضیلت ایشان نقل کند، مقبول است.
گفتنی است نشانههاى ديگرى در نقد بيرونى به کمک ناقد مىآيند؛ مانند اقرار راوى به جعل و تکذيب صريح کسى که روايت به او منسوب شده است، يا تصريح محدّثان بزرگ به نيافتن آن در کتابهاى حديث. اين نشانهها، کمتر يافت مىشوند؛ امّا ما در جايى ديگر، نمونهاى براى هر يک، آورده و گستره کاربرد و دلالت آنها را بر ساختگى بودن حديث، بررسى کردهايم. از اين رو، خوانندگان را به همان جا ارجاع مىدهيم.۱
۲ - ۲. نقد درونى یا محتوایی حدیث و معیارهای آن
نقد درونى يا محتوايى، به معناى دقّت در محتواى حديث، براى اطمينان از درستى آن است. اين اطمينان، از راه سنجش مضمون حديث با معيارهاى پذيرفته شده، به دست مىآيد و هر اندازه محتوا با معيارها سازگارتر باشد، قوّت حديث، بيشتر و هر اندازه کمتر باشد، ضعف حديث، افزون مىشود. در نقد درونى، توجّه اصلى به مفاد و پيامهاى حديث است و به جاى استفاده از قرينههاى بيرونى مانند وضعيت سند و راويان، مدلولهاى مطابقى، تضمّنى و التزامى متن را با آگاهىهاى مقبول و متناظر با آنها، رودررو مىکنيم و همخوانى محتوا با اين آگاهىها، يا ناسازگارى آن را مىسنجيم. اين شيوه، مستلزم در دست داشتن باورهاى مطمئن و روشن است تا بتواند آنچه را نادرست مىنمايد و تنها احتمال دارد که سخن معصوم باشد، با استوارى رد کند. استوارى و مطمئن بودن اين داشتهها به هنگام نقد احاديث صحيح السند و با مآخذ معتبر، ضرورت بيشترى مىيابد. اگر بتوانيم به باورهايى دست بيابيم که از مقبوليت آنها مطمئن باشيم، مىتوانيم آنها را معيارهايى عمومى