203
گزیده شناخت نامه حدیث

۷ / ۲

موانع فهم حديث

الف - بدفهمی

۲۸۶.امام على علیه السّلام: حديث، تنها از چهار دسته به شما مى‏رسد و دسته پنجمى نداريم.... مردى که چيزى از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله شنيده، امّا آن را به معناى درستش نفهميده و در آن، دچار توهّم شده است، ولى قصد دروغ گفتن ندارد، بلکه آن حديث را در دست دارد، به آن معتقد است و عمل مى‏کند و نقلش مى‏نمايد و مى‏گويد: «من آن را از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله شنيده‏ام» و اگر مسلمانان مى‏دانستند که آن، توهّمى بيش نيست، آن را از او نمى‏پذيرفتند و اگر او خود مى‏دانست که آن توهّم است، آن را کنار مى‏افکند.

ب - تحريف لفظى

۲۸۷.معانى الأخبار- به نقل از احمد بن مبارک -: مردى به امام صادق علیه السّلام گفت: در حديثى روايت مى‏شود که فردى به اميرمؤمنان علیه السّلام گفت: من، تو را دوست مى‏دارم. امام علیه السّلام فرمود: «پوششى در مقابل فقر، آماده کن».
امام صادق علیه السّلام فرمود: «اين گونه نگفت؛ بلکه به او فرمود: "[با اين دوست داشتن] پوششى براى فقر و نيازت، آماده ساخته‏اى"؛ يعنى براى روز قيامت».

۲۸۸.كتاب من لا يحضره الفقيه: به امام صادق علیه السّلام گفته شد: مردم از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله روايت مى‏کنند که فرمود: «همانا صدقه، براى بى‏نياز و کسى که بدنى سالم و قادر به کار دارد، حلال نيست». امام صادق علیه السّلام فرمود: «[پيامبر صلی الله علیه و آله] فرمود: "براى بى‏نياز" [روا نيست] و نفرمود: "براى شخص سالم و قادر به کار"».

ر. ک: ص ۲۷۵ (فصل نهم: عرضه حديث / عرضه حديث بر امام صادق علیه السّلام / تصحيح حديث) و ص ۲۸۳ (عرضه حديث بر امام رضا علیه السّلام / تصحيح حديث).

ج - تحريف معنوى

۲۸۹.رجال الكشّى- به نقل از مفضّل بن عمر -: روزى فيض بن مختار نزد امام صادق علیه السّلام آمد و آيه‏اى را براى ايشان، قرائت کرد. من شنيدم که امام علیه السّلام، آن را تأويل کرد. فيض به امام علیه السّلام گفت: خدا، مرا فدايت کند! اين اختلاف ميان پيروان شما چيست؟ امام علیه السّلام فرمود: «چه اختلافى، اى فيض؟». فيض به امام علیه السّلام گفت: من در جلسه‏هاى ايشان در کوفه مى‏نشينم و از شدّت اختلافشان در حديث، نزديک است که به شک بيفتم؛ امّا به نزد مفضّل بن عمر، باز مى‏گردم و او از چيزهايى مرا آگاه مى‏کند که جانم آسوده مى‏شود و قلبم به آنها آرام مى‏گيرد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: «آرى. آن، همان گونه است که مى‏گويى، اى فيض! مردم، شيفته دروغ بستن به ما شده‏اند، چنان که [گويى] خدا، آن را بر ايشان واجب کرده و چيزى جز آن از ايشان نمى‏خواهد. من به يکى از آنها حديثى مى‏گويم، امّا از نزد من بيرون نرفته، آن را به معناى ديگرى غير از معناى درستش، تأويل مى‏کند. اين، از آن روست که اينها با حديث ما و محبّت ما، آنچه را نزد خداست، نمى‏طلبند و با آن، تنها دنيا را مى‏طلبند و هر يک، دوست دارد که رئيس خوانده شود. هيچ بنده‏اى نيست که خود را بالا ببرد، مگر آن که خداوند، او را پايين مى‏آورد و هيچ بنده‏اى نيست که خود را پايين بياورد، جز آن که خداوند، بالايش مى‏برَد و شرافتش مى‏بخشد. هر گاه حديث ما را خواستى، نزد اين فردِ نشسته برو» و با دستش به يکى از يارانش اشاره فرمود. از يارانمان (شيعيان) در باره او پرسيدم. آنها گفتند: او زُرارة بن اَعيَن است.


گزیده شناخت نامه حدیث
202

۷ / ۲

مَوانِعُ الدِّرايَةِ

أ - سوءُ الفَهمِ

۲۸۶.الإمام عليّ علیه السّلام: إنَّما أتاكُمُ الحَديثُ مِن أربَعَةٍ لَيسَ لَهُم خامِسٌ:... ورَجُلٌ سَمِعَ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله شَيئا لَم يَحمِلهُ عَلى وَجهِهِ ووَهِمَ فيهِ، ولَم يَتَعَمَّد كَذِبا فَهُوَ في يَدِهِ، يَقولُ بِهِ ويَعمَلُ بِهِ ويَرويهِ فَيَقولُ: أنَا سَمِعتُهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله، فَلَو عَلِمَ المُسلِمونَ أنَّهُ وَهِمَ لَم يَقبَلوهُ، ولَو عَلِمَ هُوَ أنَّهُ وَهِمَ لَرَفَضَهُ.۱

ب - تَحريفُ اللَّفظِ

۲۸۷.معاني الأخبار عن أحمد بن المبارك: قالَ رَجُلٌ لِأَبي عَبدِ اللّهِ علیه السّلام: حَديثٌ يُروى: أنَّ رَجُلاً قالَ لِأَميرِ المُؤمِنينَ علیه السّلام: إنّي اُحِبُّكَ. فَقالَ لَهُ: أعِدَّ لِلفَقرِ جِلبابا.
فَقالَ: لَيسَ هكَذا قالَ: إنَّما قالَ لَهُ: «أعدَدتَ لِفاقَتِكَ جَلبابا»؛ يَعني يَومَ القِيامَةِ.۲

۲۸۸.كتاب من لا يحضره الفقيه: قيلَ لِلصّادِقِ علیه السّلام: إنَّ النّاسَ يَروونَ عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله أنَّهُ قالَ: «إنَّ الصَّدَقَةَ لا تَحِلُّ لِغَنِيٍّ ولا لِذي مِرَّةٍ سَوِيٍّ»؟ فَقالَ علیه السّلام: قَد قالَ: لِغَنِيٍّ، ولَم يَقُل: لِذي مِرَّةٍ سَوِيٍّ.۳

راجع: ص ۲۷۴ (الفصل التاسع: عرض الحديث / عرض الحديث على الإمام الصادق علیه السّلام / تصحيح الحديث) و ص ۲۸۲ (عرض الحديث على الإمام الرضا علیه السّلام / تصحيح الحديث)

ج - تَحريفُ المَعنى

۲۸۹.رجال الكشّي عن المفضّل بن عمر: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السّلام يَوما ودَخَلَ عَلَيهِ الفَيضُ بنُ المُختارِ، فَذَكَرَ لَهُ آيَةً مِن كِتابِ اللّهِ عز و جل تَأَوَّلَها أبو عَبدِ اللّهِ علیه السّلام، فَقالَ لَهُ الفَيضُ: جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ، ما هذَا الاِختِلافُ الَّذي بَينَ شيعَتِكُم؟ قالَ: وأَيُّ الاِختِلافِ يا فَيضُ؟ فَقالَ لَهُ الفَيضُ: إنّي لَأَجلِسُ في حَلَقِهِم بِالكوفَةِ فَأَكادُ أن أشُكَّ فِي اختِلافِهِم في حَديثِهِم حَتّى أرجِعَ إلَى المُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ، فَيوقِفُني مِن ذلِكَ عَلى ما تَستَريحُ إلَيهِ نَفسي ويَطمَئِنُّ إلَيهِ قَلبي.
فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السّلام: أجَل هُوَ كَما ذَكَرتَ يا فَيضُ، إنَّ النّاسَ اُولِعوا بِالكَذِبِ عَلَينا، إنَّ اللّهَ افتَرَضَ عَلَيهِم لا يُريدُ مِنهُم غَيرَهُ، وإنّي اُحَدِّثُ أحَدَهُم بِالحَديثِ فَلا يَخرُجُ مِن عِندي حَتّى يَتَأَوَّلُهُ عَلى غَيرِ تَأويلِهِ، وذلِكَ أنَّهُم لا يَطلُبونَ بِحَديثِنا وبِحُبِّنا ما عِندَ اللّهِ، وإنَّما يَطلُبونَ بِهِ الدُّنيا، وكُلٌّ يُحِبُّ أن يُدعى رَأسا، إنَّهُ لَيسَ مِن عَبدٍ يَرفَعُ نَفسَهُ إلّا وَضَعَهُ اللّهُ، وما مِن عَبدٍ وَضَعَ نَفسَهُ إلّا رَفَعَهُ اللّهُ وشَرَّفَهُ، فَإِذا أرَدتَ حَديثَنا فَعَلَيكَ بِهذَا الجالِسِ‏ - وأَومئَ بِيَدِهِ إِلى رَجُلٍ مِن أصحابِهِ -. فَسَأَلتُ أصحابَنا عَنهُ، فَقالوا: زُرارَةُ بنُ أعيَنَ.۴

1.. الكافي: ج ۱ ص ۶۲ و ۶۳ ح ۱، الخصال: ص ۲۵۶ ح كلاهما عن سليم بن قيس الهلالي، ۱۳۱.

2.. معاني الأخبار: ص ۱۸۲ ح ۱؛ مجمع البحرين: ج ۱ ص ۳۴۹، بحار الأنوار: ج ۲۷ ص ۸۷ ح ۳۳.

3.. كتاب من لا يحضره الفقيه: ج ۳ ص ۱۷۷ ح ۳۶۷۱، معاني الأخبار: ص ۲۶۲ ح ۲ نحوه .

4.. رجال الكشّي: ج ۱ ص ۳۴۷ ح ۲۱۶، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۲۴۶ ح ۵۸.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1722
صفحه از 439
پرینت  ارسال به