199
گزیده شناخت نامه حدیث

ابواب مختلف دانش‏نامه قرآن و حديث و نيز تک نگارى‏هايى مانند توسعه اقتصادى در قرآن و حديث، خِردگرايى در قرآن و حديث و...، مشاهده کرد. در همه اينها، احاديثِ موضوع اصلى، مانند عقل و موضوعات مرتبط با آن، مانند «لبّ» و «اُولو النُهى» و نيز موضوعات متقابل، مانند «جهل»، گردآورى و به هم تنيده شده‏اند تا نظريه حديثى شکل گيرد.

در فرجام اين مرحله، گردآورى و نسبت‏يابى احاديث متعارض و مختلف نيز ضرور است. بسيارى از تغيير فهم‏ها، پس از يافتن و مقايسه دو حديثى است که در ابتدا با هم متعارض به نظر مى‏رسند و پس از کنار هم نشاندن و دقّت در مفاد هر يک، مقيّد بودن، مختصّ حال اضطرار بودن، يا حتّى تقيّه‏اى بودن يکى از دو سوى تعارض را مى‏فهميم. تغيير مفهوم ظاهرى وجوب به استحباب و حرمت به کراهت و اين گونه تحوّل و تعميق فهم‏ها نيز در گروى گردآورى احاديث مختلف و معارض است.

۲ - ۳. قرينه‏هاى مقامى متصل (اسباب ورود حديث)

حديث، مانند هر متن ديگر، يک مجموعه بسته و بريده ازمحيط بيرونى خود نيست؛ بلکه حاشيه‏ها و رشته‏هايى مرتبط با پيرامون خود دارد و معصومان علیهم السّلام، به گاه بيان سخن و پيام خود، به آنها ناظر بوده‏اند. وضعيت اجتماعى و تاريخى، فرهنگ و فضاى گفتگو، گفتمان حاکم بر جامعه و شخصيت و پرسش‏هاى نهفته در ذهن مخاطب، تأثير فراوانى در گويش و پيام حديث مى‏گذارند. بستر تاريخى و اجتماعى هر سخن و مکتب‏هاى فکرى مخالف و متفاوت، راز و رمز بسيارى از نقدها و جبهه‏گيرى‏ها را روشن مى‏کند و چرايى‏هاى ناظر به حديث را پاسخ مى‏دهد. حتّى يک قرينه کوچک حاکم بر مقام گفتگو، توان تبيين ابهامات متن را دارد و از اين رو، کاوش در منابع تاريخى، اجتماعى و هر منبع ناظر به حديث، به منظور آگاهى از زمينه صدور حکم و چرايى طرح مطلبى، يا ردّ انديشه‏اى از سوى گوينده حديث، لازم است و نسبت دادن مفاد حديث به وى بدون آن، مقبول نيست.

نمونه‏هاى متعدّد و تجربه‏هاى مکرّر، نشان مى‏دهند که آگاهى از سبب ورود حديث، مانند آشنايى با سبب نزول آيه، مى‏تواند ياريگرِ ما در درست فهميدن مقصود گوينده باشد. براى نمونه، حديث «من بشّرنى بخروج آذارَ، فله الجنّة»، به تنهايى مى‏تواند گونه‏اى تنفّر از


گزیده شناخت نامه حدیث
198

نيز به بخش‏هايى از اثر گذارى تعليل در گذار از مفهوم متن به مقصود گوينده با دو عنوان تعميم و تخصيص حاصل از تعليل، اشاره شده است.

۲ - ۲. قرينه‏هاى لفظی منفصل (خانواده حديث)

گوينده سخن و نويسنده متن، حق دارد قرينه‏هاى کلامى خود را پيش از آن، يا پس از آن، مطرح کند. اين کار، چه از سرِ ناچارى باشد و چه به جهت مسائل ديگر، مخاطب را موظّف مى‏سازد تا ديگر سخنان مرتبط با سخن اصلى را بيابد و در کنار آن بچيند، اگر چه صاحب سخن نيز مکلّف است، به گونه‏اى مخاطب را از آنها آگاه سازد. اين قاعده عرفى محاورات، به هنگام کار با حديث، توسعه مى‏يابد و ما ناگزيريم از سخنان ديگر معصومان علیهم السّلام که ناظر به حديث مورد پژوهش ماست، بهره بگيريم و سخن هر امام عليه‏السلام را براى سخن ديگر امامان علیهم السّلام، قرينه بدانيم. دليل اين امر، ديدگاه کلامى ماست که پيامبر صلی الله علیه و آله و امامان از اهل بيت او را نورى واحد مى‏دانيم که به تصريح خودشان، سرچشمه معرفت همگى، يکى، يعنى خداوند متعال است و سخنانشان، تصديق کننده يکديگر بوده و پاسخ همه آنان به يک سؤل، يکسان است.

بر اين پايه، نمى‏توان مفاد يک حديث را نظر تامّ و کامل و قطعى معصومان۶ دانست؛ بويژه اگر به مسئله نقل معنا و دگرگونى‏هاى احتمالى در نقل و فهم راوى توجّه کنيم. از اين رو، گردآورى احاديث ناظر به يک مسئله، به مثابه گردآورى قرينه‏هاى منفصل کلامى، از مهم‏ترين مراحل فهم حديث است؛ امرى که از آن با عنوان «تشکيل خانواده حديث» نيز نام برده مى‏شود. اين مسئله، بارها و در گذشته و حال، و در فقه و کلام و سيره تجربه شده است که گردآورى و کنار هم نشاندن احاديثى که موضوع محورى آنها يکى است، پيامدهاى مبارکى در فهم و تبيين احاديث دارد.۱

گفتنى است براى استخراج نظام‏واره‏هاى حديثى، نمى‏توان تنها به احاديث مشابه و هم‏مضمون، مراجعه کرد؛ بلکه گردآورى احاديث در موضوعات مرتبط، متقابل و متعارض نيز لازم است؛ مجموعه‏اى که مى‏توان آن را «خانواده بزرگ حديث» ناميد و نمونه‏هاى عملى آن در

1.. دانش اُصول فقه، به بخشى از اين ارتباط‏ها و نسبت‏يابى‏ها، مانند تقييد و تخصيص، پرداخته است که بخشى از آن در كتاب روش فهم حديث ص ۱۵۰ ـ ۱۸۰ آمده است.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1708
صفحه از 439
پرینت  ارسال به