185
گزیده شناخت نامه حدیث

اين استدلال از ابوسعيد خُدرى نیز نقل شده است.۱

اين توجيه نيز باطل است؛ زیرا

الف - فصاحت و بلاغت قرآن، در حدّى است که آن را از هر متن عربى، حتّى روايات نبوى، متمايز مى‏سازد. از اين رو، احتمال اختلاط و همگونى هيچ متن عربى با آن، وجود ندارد. عرب‏زبانان، به گونه‏اى طبيعى از ابتدا، مجذوب بلاغت و فصاحت قرآن مى‏شدند و پذيرش رسالت پيامبر اکرم نيز گاه متأثّر از فصاحت و بلاغت قرآن بود. این جا نیز می‌‌توان گفت که با وجود مجاز شدن نگارش حدیث در سده دوم هجری، اختلاط ادعایی، پديد نيامد.

ب - اين‏گونه صيانت از قرآن کريم، به حذف بخشى از معارف اسلامى مى‏انجامد. حتّى با احتمال اختلاط قرآن و حديث، بايد به گونه‏اى عمل شود که هم قرآن حفظ شود و هم حديث و سنت نبوی باقى بماند. به ديگر سخن، با فرض وجود اين مشکل، حذف کردن احاديث و جلوگيرى از نقل آنها، پاک کردن صورت مسئله است، نه حلّ آن.

ج - بنا بر نظريه صحيح محقّقان، قرآن کريم در زمان پيامبر اکرم به صورت کتاب و مصحف در آمده بود و اجزا، سوره‏ها و آيه‏هاى آن، مشخّص بودند و هيچ چيز با آن مخلوط نمى‏شد.

د - خداوند که خود صاحب قرآن است، وعده حفظ قرآن را داده و فرموده است:

(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛۲

ما قرآن را نازل کرديم و قطعاً نگهدار آنيم).

بنا بر اين، نيازى به مصلحت انديشى و دل‏سوزى ديگران نبوده است.

۳. حافظه قوى اعراب برای حفظ کلام نبوى

به باور برخى، حافظه قوى اعراب، آنها را از نوشتن حديث، بى‏نياز مى‏کرد. اين گروه، معتقدند در زمان پيامبر اکرم، مسلمانان، حافظه‏اى بسيار قوى داشتند، به گونه‏اى که اشعار جاهلى، يا خطبه‏هاى بلند پيامبر را با يک بار شنيدن حفظ می‌کردند، و نيازى به نوشتن نداشتند.۳ ابوموسى اشعرى و ديگران، به شاگردان خود مى‏گفتند: «همان‏گونه که ما احاديث

1.. ر.ک: تقیید العلم: ص ۳۶ ـ ۳۸.

2.. حجر: آیۀ ۹.

3.. ر.ک: مقدمة فتح الباری: ص ۶ و تدریب الراوی: ج ۱ ص ۴۰.


گزیده شناخت نامه حدیث
184

بررسی توجیهات جلوگیری از نگارش حديث۱

انگيزه‏های جلوگيرى از نقل، نگارش و تدوين حديث را می‌توان در لابلای متون تاریخی و سخنان برخى از سردمداران و ترويج کنندگان اين جریان جُست. ایشان به توجیه‌هایی نیز روی آورده‌اند که مهم‌ترین آنها را می‌آوریم.

۱. بیم از کنار نهادن قرآن

اين توجيه، در کلام خليفه دوم و عبد اللّه‏ بن مسعود، تکرار شده است. ابن مسعود، با اين بهانه، نوشته‏هاى بسيارى را در آب شُست و خطّ آنها را زدود.۲ او مى‏گفت هيچ نوشته‏اى غير از قرآن، نبايد وجود داشته باشد تا مردم به کتاب خدا کم رغبت نشوند.۳

اين سخن او، گاه در توجيه محو نگاشته‏هاى اديان پيشين و گاه هنگام محو احاديث پيامبر، مطرح شده که به چند دلیل نادرست است:

الف - شیوایی و رسایی و زيبايى‏هاى قرآن، به گونه‏اى است که هيچ سخن و نوشته‏اى، حتّى احاديث پيامبر، سبب بى‏اعتنايى به آن نمى‏شود. دلیل اینکه در سده دوم هجرى، کتاب‏هاى روايى فراوانى به نگارش درآمدند، ولى سبب کنار نهادن قرآن نشدند.

ب - بخش در خور توجهی از روايات پيامبر اکرم، در باره تبيين و تفسير قرآن اند و زمينه رجوع و فهم و اشتیاق به آن را فراهم مى‏سازند. رواياتی که به خواندن قرآن و تدبّر و عمل به آن ترغیب می‌‌کنند، به هیچ روی سبب کنار نهادن قرآن نمى‏شوند.

۲. بیم از آمیختگی قرآن و حديث

استدلال خليفه دوم در توجيه سوزاندن نگاشته های حدیثی صحابیان، این بود که نوشتن قرآن و حديث، سبب اختلاط آن دو مى‏شود و تشخيص قرآن از حديث را دشوار مى‏سازد.

1.. به قلم پژوهشگر ارجمند، جناب حجّة الإسلام والمسلمین سید محمّدکاظم طباطبایى.

2.. ر.ک: تقیید العلم: ص ۵۳ ـ ۵۷.

3.. ر.ک: همان‏جا.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1522
صفحه از 439
پرینت  ارسال به