171
گزیده شناخت نامه حدیث

صفحاتى را مکتوب کرده‏اند، ولى شمار اين نگاشته‏ها و حجم بسیاری از آنها اندک است۱ و نشانه فرهنگ عمومى تلقّى نمى‏شود. پيامدهاى منفى اين روند، بسيار اسف‏انگيز بود. تأسّف بيشتر آن که برخى پيامدهاى خسارت‏بار آن در حوزه حديث اهل سنّت، قابل جبران نيست. اگر فعّاليت‏ها و تلاش‏هاى ائمّه اطهار علیهم السّلام در دوره منع حديث و پس از آن نبود، بسيارى از سنن پيامبر اکرم به طور کامل، نابود مى‏شدند. برخى پيامدهاى منع کتابت حديث، از اين قرارند:

یک. پنهان ماندن بسيارى از سخنان پيامبر اکرم

سياست منع از تدوين حديث، سبب شد تا بسيارى از سخنان پيامبر اکرم در ذهن صحابيان بمانَد و به نسل آينده، منتقل نشود و با مرگ صحابيان، آن معارف نيز مدفون شوند.منع از نوشتن حديث، سوزاندن نگاشته‏هاى حديثى، مخالفت با تدوين سنن، جلوگيرى از نقل حديث، آزار و اذيت ناقلان پُرحديث و...، سبب شدند که جسارت مخالفت با فرهنگ حکومتى و تلاش براى نقل حديث در ميان صحابيان، کاهش يابد. در کتاب صحيح البخارى، به نقل از مجاهد آمده است:«من تا رسیدن به مدينه، همراه عبد اللّه‏ بن عمر بودم ولی نشنيدم که حديثى از پيامبر نقل کند، به جز يک حديث».۲ شعبى نيز در سخنی مشابه آورده است: «من يک سال با عبد اللّه‏ بن عمر نشست و برخاست داشتم ولی او يک حديث هم از پيامبر اکرم برایم نقل نکرد».۳

البته برخى منابع شيعى، نقل نشدن حديث از سوى عبد اللّه‏ بن عمر را به دستور معاويه مى‏دانند. در برخى منابع آمده است که معاويه به او پيام داد: «اگر گزارش شود که حديث نقل مى‏کنى، تو را خواهم کشت».۴

1.. از این دوره نام حدود پنجاه نوشته در دست است که با توجّه به وجود سه نسل از صحابیان و تابعیان در این دوره نود ساله و وسعت جغرافیایى مناطق اسلامى، نشان می‏دهد که منع از نگارش حدیث، عملی و عمومی شده است (ر.ک: أعیان الشیعة: ج ۱ و ۲).

2.. صحیح البخارى: ج ۱ ص ۳۹ ح ۷۲ .

3.. سنن ابن ماجة: ج ۱ ص ۱۱ ح ۲۶.

4.. وقعة صفّین: ص ۲۲۰.


گزیده شناخت نامه حدیث
170

همین دلیل در مدینه نگاه داشت.۱ ابوهُرَيره نیز می‏گوید: ما نتوانستيم روايات پيامبر را نقل کنيم تا آنگاه که عمر از دنيا رفت.۲ خلفاى بعدى نيز با استمرار اين روش، نقل روايات پيامبر را ممنوع کردند. عثمان، در روزگار خلافت خود اعلام کرد:«هيچ کس حق ندارد حديثى از پيامبر خدا کند، مگر آن که آن حديث را در زمان ابوبکر و عمر، شنيده شده باشد».۳

منع از نگارش و نشر حديث در دوره امویان نيز ادامه یافت. معاويه، فرمانی مانند عثمان ابلاغ کرد۴ و افزون بر آن دستور داد: «از پيامبر خدا، روايت نقل نکنيد».۵

درگذشت صحابيان و کشته شدن آنان در جنگ‏ها، سبب شد نسل‏هاى بعدى و نو‏مسلمانان، با سنّت پيامبر،آشنا نشوند و آگاهى آنان از اسلام، به فرهنگ رسمى ارائه شده از جانب حاکمان محدود شود. بدینسان، منع از نگارش حدیث،در فرهنگ عمومى مسلمانان جای گرفت و نگارش حديث، ناپسند قلمداد ‏شد. در این میان، سيره و سخن اهل بيت، مقابله با آن، بدون تنش‏زایی در جامعه بود. آنان خود، حديث پيامبر را ‏نوشتند و اصحاب خويش را نيز به نوشتن حديث، ترغيب کردند.۶

۳. پیامدهای منع تدوين حديث

نگارش نيافتن حديث، پس از رحلت پيامبر شکل گرفت؛ در روزگار خليفه دوم و سوم، رواج يافت و در دوره بنى اميّه، به فرهنگ عمومى اهل سنّت، تبديل شد. پس از مدّتى و تا پایان قرن نخست هجری، نقل حديث نيز ممنوع گشت و زيان جبران‏ناپذيرى به فرهنگ و معارف اسلامى وارد آمد. اين سخن بدان معنا نيست که هيچ مکتوبى در طول اين دوره طولانى نود ساله، نگاشته نشده، يا هيچ نسخه‏اى از آن دوران، باقى نمانده است. طبيعى است که برخى افراد در خفا، يا در زمان‏ها و مکان‏هايى خاص، کارى مخالفِ متعارف، انجام داده و

1.. ر.ک: المعجم الأوسط: ج ۳ ص ۳۷۸ ح ۳۴۴۹.

2.. سیر أعلام النبلاء: ج ۲ ص ۶۰۲ ش ۱۲۶، البدایة و النهایة: ج ۸ ص ۱۰۷.

3.. الطبقات الکبرى: ج ۲ ص ۳۳۶، تاریخ دمشق: ج ۳۹ ص ۱۸۰ ح ۷۹۶۵.

4.. ر.ک: صحیح مسلم: ج ۲ ص ۷۱۸ ح ۹۸، مسند ابن حنبل: ج ۶ ص ۲۸ ح ۱۶۹۱۰.

5.. ر.ک: شناخت نامۀ حدیث، ح ۴۵۸.

6.. ر.ک: ص ۱۵۵ (ترغیب اهل بیت به نگارش و نگاهداری کتاب).

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1560
صفحه از 439
پرینت  ارسال به