169
گزیده شناخت نامه حدیث

سنن(احکام فقهى)،۱ منع از نگارش حديث، پرهيز از نقل حديث و در نهايت، قطع ارتباط نومسلمانان با اصحاب راوی حدیث پيامبر.

خليفه دوم، در ابتدا از صحابیان در باره گردآورى سنن پيامبر اکرم نظرخواهى کرد و آنان، موافقت خود را با اين موضوع، اعلام کردند. پس از آن، خليفه دوم به مدّت يک ماه با خود اندیشید و در نهايت از اصحاب پيامبر خواست تا نوشته‏هاى حديثى خود را نزد او بياورند. پس از گردآورى همه احاديث، خليفه، فرمان به سوزاندن همه ميراث حديثى پيامبر داد. توجيه خليفه آن بود که دينداران پيش از شما، سنن پيامبرانشان را نوشتند و بدان تکيه کردند و کتاب خدا را کنار نهادند، ولى من هيچ چيز کتاب خدا را کنار نمى‏نهم.۲

همچنين خليفه دوم، با ابلاغ بخش‏نامه‏اى به سراسر مناطق اسلامى، فرمان داد هر کس، نوشته‏اى از احاديث پيامبر خدا دارد، آن را نابود کند.۳ در سال‏هاى بعد، او نقل روايات پيامبر براى مردم را نيز ممنوع کرد. قرظة بن کعب، يکى از نمايندگان اعزامى خليفه دوم به کوفه، مى‏گويد:

هنگامى که ما [براى تبلغ و تعلیم] به سمت کوفه حرکت کرديم، عمر به مشايعت ما آمد و به ما اين گونه سفارش کرد: اهالى کوفه با قرآن مأنوس‏اند. بنا بر اين، با نقل حديث پيامبر خدا آنها را مشغول نکنيد.۴ اين دستور خليفه، سبب شد تا قرظة بن کعب، درخواست مسلمانان کوفه براى نقل احاديث پيامبر را اجابت نکند و نهى خليفه دوم را به اطلاع مردم برساند.۵ خليفه دوم، در اواخر عمر، برخى صحابيان فعال در نقل حدیث، مانند: ابوذر و حذیفه و ابودرداء را از هر سو، فرا خواند و پس از اعتراض به حدیث‏گویی آنها، مانع خروجشان از مدينه شد.۶ برخى ديگر مانند عبداللّه‏ بن‏ مسعود و ابومسعود انصارى را نيز به

1.. گویی سنن در این روایات، ناظر به احکام فقهى باشد، چون خلیفه دوم، آن را به «مشناه» تشبیه کرد؛ کتابى که شامل گزارش‏هاى شفاهى مرتبط با احکام فقهى یهودیان است (ر. ک: جامع بیان العلم: ج ۱ ص ۶۴).

2.. تقیید العلم: ص ۵۰، الطبقات الکبرى: ج ۳ ص ۲۸۷.

3.. جامع بیان العلم: ج ۱ ص ۶۴.

4.. سنن الدارمى: ج ۱ ص ۹۰ ح ۲۸۴ و ۲۸۵.

5.. ر.ک: المستدرک على الصحیحین: ج ۱ ص ۱۸۳ ح ۳۴۷، تذکرة الحفّاظ: ج ۱ ص ۷.

6.. ر.ک: تاریخ دمشق: ج ۴۰ ص ۵۰۰، کنز العمّال: ج ۱۰ ص ۲۹۳ ح ۲۹۴۷۹.


گزیده شناخت نامه حدیث
168

جلوه بدهند. به احتمال، معترضان به نگارش سخنان پيامبر، همان گروهى‏اند که پس از رحلت ايشان، ديدگاه خود را در عدم نگارش حديث نبوى به همه مسلمانان، تحمیل کردند. شعار اين گروه، «حسبُنا کتاب اللّٰه‏» بود و آن را به گونه‏هاى متفاوت بيان نمودند.

پس از رحلت پيامبر اکرم، جريان حاکم کوشید تا با توصيه، بخش‏نامه و حتّى تهديد، نگارش و تدوين روايات پيامبر صلی الله علیه و آله را متوقّف سازد. خليفه اوّل، نخستين گام را در اين مسير برداشت. ذهبی به نقل از عايشه، دختر او و همسر پيامبر چنین آورده است:

پدرم، پانصد حديث پيامبر را گرد آورده بود. شبى ناراحت بود و در بسترش آرام و قرار نداشت. صبحدم، مرا خواست و گفت: دخترم! احاديث مرا بياور. آنها را برايش بردم و او، همه آنها را سوزاند. سبب را پرسيدم، گفت: ترسيدم که بميرم و در ميان اين احاديث من، حديثى يافت شود که آن را از شخص راستگویی شنيده باشم، ولى او برايم دقيق گزارش نکرده باشد.۱

ذهبى در گزارش ديگرى از ابن مليکه مى‏نويسد:

پس از رحلت پيامبر خدا، ابوبکر، مسلمانان را گِرد آورد و گفت: شما احاديثى را از پيامبر نقل مى‏کنيد و در آن، اختلاف داريد، مردمان پس از شما هم اختلاف‏هاى بيشترى خواهند داشت. بنا بر اين، هيچ سخنى را از پيامبر خدا نقل نکنيد و اگر کسى از شما در اين باره پرسش کرد، در پاسخ او بگوييد: ميان ما و شما، قرآن، حاکم است. حلال آن را حلال شماريد و حرام آن را حرام بداريد.۲

خليفه اوّل با اين سخن، حجّت معتبر و قابل استناد در ميان مردم را منحصر به کتاب خدا (قرآن) دانست و همه روايات نبوى را از دايره افاده و استفاده، خارج ساخت.

در زمان خليفه دوم، جلوگيرى از تدوين حديث، با شدّت بيشترى ادامه يافت. اقدامات خليفه دوم برای نگارش نيافتن روايات پيامبر در چند محور به انجام رسید: نهى از تدوين

1.. تذکرة الحفّاظ: ج ۱ ص ۵، کنز العمّال: ج ۱۰ ص ۲۸۵ ح ۲۹۴۶۰.

2.. تذکرة الحفّاظ: ج ۱ ص ۲.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2068
صفحه از 439
پرینت  ارسال به