۲۵۸.امام باقر علیه السّلام: پيامبر خدا صلی الله علیه و آله به امير مؤمنان علیه السّلام فرمود: «آنچه را بر تو املا مىکنم، بنويس». گفت: اى پيامبر خدا! از فراموشى من بيم دارى؟ پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «از فراموشى تو بيم ندارم که من به درگاه خداوند، دعا کردهام حافظه تو را قوى گردانَد و از فراموشى بر کنارت بدارد؛ ولى براى شريکان خود بنويس». [على علیه السّلام] گفت: شريکان من چه کسانىاند، اى پيامبر خدا؟ فرمود: «امامان که از نسل تو هستند. با وجود آنهاست که بر امّت من باران مىبارد و با وجود آنها، دعايشان مستجاب مىشود و خداوند به خاطر آنها، بلا را از امّتم مىگردانَد و به خاطر وجود آنهاست که از آسمان، رحمت مىبارد و اين، نخستين ايشان است» و با دست به حسن علیه السّلام اشاره کرد. سپس با دست به حسين علیه السّلام اشاره کرد و فرمود: «امامان از نسل اويند».
۲۵۹.سنن الترمذى- به نقل از ابو هُرَيره -: مردى انصارى نزد پيامبر صلی الله علیه و آله مىآمد و مىنشست و از ايشان، حديث مىشنيد و از آن خوشش مىآمد، امّا به يادش نمىمانْد. او به پيامبر صلی الله علیه و آله شِکوه کرد و گفت: اى پيامبر خدا! من از شما حديث مىشنوم و خوشم مىآيد، امّا در حافظهام نمىماند. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «از دست راستت کمک بگير» و با دستش به نوشتن، اشاره کرد.
۲۶۰.مسند ابن حنبل- به نقل از عبد اللّه بن عمرو -: گفتم: اى پيامبر خدا! ما احاديثى از تو مىشنويم که آنها را حفظ نمىشويم. آيا آنها را ننويسيم؟ فرمود: «چرا، آنها را بنويسيد».
۲۶۱.المعجم الكبير- به نقل از رافع بن خديج -: گفتم: اى پيامبر خدا! ما از تو چيزهايى مىشنويم. آنها را بنويسيم؟ فرمود: «بنويسيد که مشکلى نيست».
۶ / ۴
نگارش حديث اهل بيت علیهم السّلام در عصر ایشان
۲۶۲.الطبقات الكبرى- به نقل از عَلباء بن اَحمر -: على بن ابى طالب علیه السّلام براى مردم، سخنرانى کرد و فرمود: «چه کسى يک دانش را با يک درهم مى خرد؟».
حارث اَعوَر، لوحهايى را به يک درهم خريد و آنها را نزد على علیه السّلام آورد و ايشان هم براى او دانش فراوانى نگاشت.
بعدها که امام علیه السّلام براى مردم سخنرانى کرد، فرمود: «اى اهل کوفه! نيمهمردى۱ از همه شما پيشى گرفت».