۱۱ / ۷
حديثسازى در فضيلت قرآن
۴۵۰.النكت على كتاب ابن صلاح- به نقل از مؤمّل بن اسماعيل -: استادى، حديث طولانى اُبىّ بن کعب در باره قرآن را برايم نقل کرد. به او گفتم: چه کسى براى تو گفت؟ گفت: مردى در مدائن، برايم گفت و او، زنده است. نزد او رفتم و به او گفتم: چه کسى به تو گفت؟ گفت: استادى در واسط برايم گفت و او، زنده است. نزد او رفتم و گفتم: چه کسى به تو گفت؟ گفت: استادى در بصره برايم گفت و او، زنده است. نزد او رفتم، گفت: استادى در آبادان [برايم گفت]. نزد او رفتم. دستم را گرفت و مرا به درون خانهاى بُرد. گروهى از متصوّفه در آنجا بودند و بزرگى با آنان بود. گفت: اين شيخ، برايم گفته است. گفتم: اى شيخ! چه کسى به تو گفت؟ گفت: کسى براى من نگفته است؛ امّا ديديم مردم از قرآن، روىگردان شدهاند. اين حديث را برايشان ساختيم تا دلهايشان را به سوى قرآن بچرخاند.
۴۵۱.تفسير القرُطُبى:... گروهى حديث را به گمان خود براى تقرّب خدا ساختند و مردم را به فضيلت کارها، فرا مىخوانند، آن گونه که از اين افراد نقل شده است: ابو عصمه نوح بن ابى مريم مروزى، محمّد بن عَکاشه کرمانى، احمد بن عبد اللّه جويبارى و ديگران. به ابو عصمه گفته شد: چگونه اين حديث را از عِکرِمه از ابن عبّاس، در باره فضل يک يک سورههاى قرآن، نقل مىکنى؟ گفت: من ديدم مردم از قرآن، روى گردانده و به فقه ابو حنيفه و تاريخ جنگهاى محمّد بن اسحاق، روى آوردهاند. از اين رو، اين حديث را براى تقرّب به خدا ساختم.