۳۴۲.الكافى- به نقل از على بن ابى مُغيره -: به امام صادق علیه السّلام گفتم: فدايت گردم! چيزى از مُرده، قابل استفاده است؟ فرمود: «نه». گفتم: چنين به ما رسيده است که پيامبر خدا صلی الله علیه و آله بر گوسفندى مُرده گذشت و گفت: چه مىشد صاحبان اين گوسفند که از گوشت آن سود نبردند، دست کم از پوستش بهره مىبردند؟
فرمود: «آن گوسفند بسيار لاغر و براى سوده، دختر زَمعه، همسر پيامبر صلی الله علیه و آله بود، به گونهاى که گوشتى براى استفاده نداشت. از اين رو، رهايش کردند تا مُرد. پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: "حال که نمىتوانستند از گوشتش استفاده کنند، دست کم، او را ذبح مىکردند و از پوستش سود مىبردند"».
۳۴۳.الكافى- به نقل از عبد الأعلى، وابسته آل سام -: به امام صادق علیه السّلام گفتم: روايتى نزد ماست که پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند - تبارک و تعالى - از خانهاى که در آن گوشت مىخورند، ناخرسند است».
فرمود: «دروغ مىگويند. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خانهاى که در آن، غيبت مردم را مىکنند و گوشت مردم را مىخورند [، نه خانهاى که در آن، گوشت مصرف مىشود]. همانا پدرم به گوشت، علاقه داشت و در روز فوتش، سى درهم در جيب کنيزِ اُمّ ولدش براى خريد گوشت بود».
۳۴۴.الكافى- به نقل از مسمع ابو سيّار: مردى به امام صادق علیه السّلام گفت: اطرافيان ما روايت مىکنند که خداوند عز و جل، از خانهاى که گوشت در آن مصرف مىشود، ناخرسند است. امام علیه السّلام فرمود: «راست مىگويند؛ ولى معنايى که از آن فهميدهاند، درست نيست. خداوند از خانهاى که (با غيبت کردن) گوشت مردم در آن خورده مىشود، ناخرسند است».
۳۴۵.مستطرفات السرائر- به نقل از زُراره -: از امام صادق علیه السّلام پرسيدم: در باره اين سخن پيامبر صلی الله علیه و آله که: «زناکار، در حال داشتن ايمان، زِنا نمىکند»، چه مىفرمايى؟ فرمود: «روحِ ايمان، از او کَنْده مىشود [و آن گاه، مرتکب زِنا مىشود]». گفتم: روحِ ايمان، از او کَنْده مىشود؟ پس، از روح ايمان برايم بفرما. فرمود: «آن هم چيزى است». آن گاه فرمود: «اين گونه بهتر مىفهمى. [آيا] نديدهاى که انسان، چيزى را مىخواهد، ولى در درون او، چيزى وى را از آن خواهش، باز مىدارد و نهى مىکند؟». گفتم: چرا. فرمود: «آن چيز، همان روحِ ايمان است».