رو به رو گشتهاند. شايد اگر ما نيز تنها همين روايات را مى ديديم، آنها را بر نمىتابيديم و همآوا با آنان مىگفتيم: چگونه کسى که با بىرحمى تمام به يتيمى ستم کرده، يا اموال مسلمانان را به يغما برده است، مشمول شفاعت شود؟
پاسخ، همان پرهيز از ردّ زودهنگام و ادامه پژوهش براى گردآورى روايات ديگر و يافتن قيدها و تخصيصهاست. روايت ذيل، روايات پيشين را تخصيص مىزند و آنها را پذيرفتنى مىکند. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله در اين روايت مىفرمايد:
شفاعتم براى مرتکبان گناه کبيره است، بجز شرکورزان و ستمگران.۱
روشن است که يغماگران اموال مردم و ستمکاران به يتيمان، از ستمگران به شمار مىروند و بر اين پايه، شفاعت، مرز محدودترى مىيابد و اشکالى متوجّه آن نمىشود. گفتنى است که شفاعت، مرزهاى ديگرى دارد و محرومان از شفاعت منحصر به اين دسته نيستند.۲
۳ - ۳. تمايلات پژوهشگر
يکى از عوامل مؤثّر در نقدهاى نادرست، انگيزهها و تمايلات درونى ناقد است. گاه ناقد حديث، براى رسيدن به مقصود از پيش تعيين شده، به اشکالتراشى در حديثى مىپردازد و براى کنار نهادن حديث يا احاديث ناهمسو با مقصود خود، به خردهگيرى سندى و دلالى روى مىآورد. چنين کسى در بند تخيّلات و اوهام خويش است و توان درک درست حديث را ندارد و نتيجهاى متفاوت با معناى حديث از آن مى فهمد. منفعتپرستان، هر جا که به نفع خود ديده و توانستهاند، حديث را به دلخواه خود، تفسير کرده و به تحريف لفظى و معنوى آن، دست يازيدهاند و آن جا که نتوانستهاند، با خردهگيرى و خدشه وارد کردن، به ردّ حديث و کنار نهادن آن، روى آوردهاند.
اين ردّ و انکار، هميشه به يک شدّت نبوده است، بلکه طيف گستردهاى را در بر مىگيرد.