231
گزیده شناخت نامه حدیث

است، بايد به ديده ترديد به روايت او بنگريم.۱ گفتنى است برخى کاستى‏ها در دانش رجال و تاريخ، از اعتماد کامل به اين نشانه، جلوگيرى مى‏کنند. براى نمونه، احمد بن محمّد بن عيسى اشعرى، راوى و محدّث بزرگ قم، در اوايل قرن سوم هجرى، در آغاز از حسن بن محبوب روايت نمى‏کرد؛ زيرا راويان شيعه او را متهم کرده بودند که از ابو حمزه ثمالى حديث نقل مى‏کند. اتهامى که با توجه به معاصرت حسن بن محبوب با امام رضا علیه السّلام [م ۲۰۳ ق] و معاصرت ابو حمزه ثمالى با امام سجاد علیه السّلام [م ۹۴ ق] زمينه بروز دارد. با اين همه، احمد بن محمّد بن عيسى با همه سخت‏گيرى‏اش در روايت، از اين گمان دست شست و از حسن بن محبوب حديث نقل کرد؛ زيرا بزرگى، وثاقت و عظمت شخصيت حسن بن‏محبوب آن اندازه بود که همگان را متقاعد به درستى نقل او کرد.۲ از اين رو، اگر به داده‏هاى رجالى و تاريخى اعتماد کامل نداشته باشيم، نياز به گردآورى نشانه‏هاى ديگر داريم تا به ضعف يا جعل حديث، حکم کنيم.

۲ - ۱ -۳. دروغ‏گو بودن راوى

ما بر اين باوريم که روايتِ شخص دروغ‏گو، بى‏اعتبار است؛ امّا پذيرش اين نکته به معناى ساختگى بودن همه روايات او نيست تا به دليل وجود يک راوى دروغ‏گو در سند حديث، روایت را ساختگى بدانيم. به بيان ديگر، ميان جاعل بودن راوى و جعلى بودن همه روايات او، ملازمه دائمى وجود ندارد. از نظر منطقى، درستى اين گزاره که هر گاه روايتى جعلى باشد، يک راوى جاعل دارد، نتيجه نمى‏دهد که هر گاه راوى جاعل باشد، همه سخنان و نوشته‏هاى او جعلى است. به گونه معمول راویان جاعل دهها حدیث صحیح نقل می‌‌کنند تا اعتبار بیابند و سپس با ساختن چند روايت جعلى، مقصود خود را

1.. یک نمونه، ادّعاى احمد بن ابى‏سلیمان قواریرى، از عالمان اهل سنّت (متولّد ۱۵۱ ق) در سماع از ابن اسحاق (متوفاى ۱۵۲ یا ۱۵۱ ق)، است. او را ضعیف و متروک خوانده‌‌اند( تاریخ بغداد: ج ۴ ص ۱۷۶ ش ۱۸۵۷، سیر أعلام النبلاء: ج ۷ ص ۴۴۵ ش ۱۶۸، لسان المیزان: ج ۱ ص ۱۸۳ ش ۵۸۳).

2.. ر.ک: رجال کشى: ج ۲ ص ۷۹۹ ش ۹۸۹. حسن بن محبوب از اصحاب امام کاظم و رضا است و شیخ طوسى تصریح کرده که از ۶۰ تن از اصحاب امام صادق علیه السّلام نقل روایت دارد. ابو حمزه ثمالى نیز از اصحاب امام سجاد، باقر و صادق علیهم السّلام و نقل حسن بن محبوب از او بدون واسطه اشکالى ندارد.


گزیده شناخت نامه حدیث
230

فهرست‌نگاری و نسخه‌شناسی و تصحیح متن است که از حوصله این مقال بیرون است.

۲ - ۱. نقد بيرونى حديث و نشانه‌های آن

نقد بيرونى، يعنى نقد سند، منبع و مأخذ حديث و بررسى راه دستيابى به آن با بهره‏گيرى از اظهار نظر رجال‏شناسان، راويان و محدّثان. بر پايه اين تعريف، قرار گرفتن راوى کذّاب و وضّاع در سند، نامعتبر بودن منبع حديث، وجود فاصله و گسست در حلقه‏هاى نقل، اقرار راوى به جعل و قضاوت محدّثان در باره بى‏اصل بودن روايت و نيافتن آن، همه، نشانه‏هايى بر ضعف حديث هستند. اين نشانه‏ها هر يک، تنها در حدّ يک قرينه‏اند و از اثبات کامل جعل، ناتوان هستند، هر چند به اعتبار حديث، خدشه وارد مى‏کنند، ولى هيچ يک از اين قرينه‏ها، حديث را به صورت کلّى از اعتبار نمى‏اندازند و حتّى اقرار راوى - که برخى آن را بهترين دليل بر موضوع بودن حديث گرفته‏اند - قرينه و زمينه‏اى مى‏شود تا با هشيارى بيشترى با حديث، رو به رو شويم. ما در اين‏جا با به دست دادن برخى از اين نشانه‏ها، کارايى و گستره آنها را نيز بررسى مى‏کنيم.

۲ - ۱ - ۱. ضعف مأخذ

بسيارى از نقدهاى محدّثان نخستين، ناظر به کتاب، نه سندِ حديث بوده است. هر اندازه منبع ضعيف‏تر و داورى کتاب‏شناسان در باره آن منفى‏تر باشد، اطمينان ما به حديث، کاهش مى‏يابد. از اين رو، آگاهى از داورى فهرست‏نگاران و رجال‏شناسان براى شناسايى کتاب و نويسنده آن، مهم است و زمينه نقد روايات آن را فراهم مى‏آورد. نامعلوم بودن راه رسيدن کتاب به ما و يا ناشناخته بودن نسخه اصلى و معرّفى نشدن درست و صريح نويسنده نيز زمينه تضعيف را فراهم مى‏آورد، هر چند تا جعلى خواندن کامل يک کتاب، راهى طولانى در پيش است و نياز به همراهى نشانه‏هاى ديگر دارد.

۲ - ۱ -۲. گسستگى سند

مقصود از گسست در سند، متّصل نبودن حلقه‏هاى سند و طريق نقل حديث است؛ حلقه‏هايى که بايد به صورت متعارف و معمول، فاصله‏هايى معقول داشته باشند. از اين رو، اگر راوى ادّعا کند که از شخصى حديثى شنيده، امّا امکان ديدن و سماع از او را نداشته

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1908
صفحه از 439
پرینت  ارسال به