واقعنما هستند و گزارش آنها بر معرفت دينى و آگاهى امت مىافزايد.
انگيزه منع تدوين حديث
آنچه تاکنون بيان شد، توجيهاتى براى موجه جلوه دادن منع از کتابت حديث بودند که آنها نپذیرفتیم. برخى نیز منع تدوين حديث را يک راهکار سياسى براى جلوگيرى از نقل و انتشار فضائل امير مؤمنان و اهل بيت دانستهاند که پس از گذشت يک قرن و کم رنگ شدن حضور اهل بيت و محقق شدن این هدف، کتابت حديث، آزاد شد.۱
برخى قرائن، اين نظريه را تأييد مىکنند. براى نمونه، خليفه دوم، گفته است:
از گزارش رواياتِ پيامبر بکاهيد، مگر رواياتى که به آنها عمل مىشود.۲
مراد او آن بود که تنها روايات فقهى را نقل کنيد. بنا بر اين، رواياتى که به آنها عمل نمىشود، همانند فضائل اهل بيت، مشمول قاعده منع مىشدند. در کتاب تقييد العلم آمده است:
علقمه، کتابى از مکه يا يمن آورده بود که در آن، احاديثى در باره اهل بيت پيامبر وجود داشت. اين نوشته را به عبد اللّه بن مسعود دادند، او به کنيزش گفت ظرف آبى بياورد و همه نوشتهها را محو کند. به او گفتند که در اين نوشتهها، احاديث خوبى هست، ولى عبد اللّه بن مسعود همه احاديث را محو کرد.۳
در روزگار امویان، منع از نگارش فضائل اهل بيت شدّت گرفت. برای نمونه خالد قسرى، والی اموی، مورّخى را مأمور نگارش سيره پيامبر اکرم و جنگهاى ايشان کرد. مورّخ پرسيد: آيا کارهاى على بن ابى طالب را نيز ياد کنم و بنویسم؟ خالد، جواب داد: «هيچ يادى از او نکن، مگر آن که [نکوهش او باشد و] او را در قعر جهنّم نشان دهد!»۴
نظر برگزيده
به نظر مىرسد دليل اصلى در جلوگيرى از تدوين روايات پيامبر افزون بر جلوگيرى از نشر فضائل اهل بيت، تلاش حاکمان در ترويج فرهنگ و انديشه خود و جايگزينى آن به جاى سنّت نبوى بوده