175
گزیده شناخت نامه حدیث

از اين منظر، فردى متفاوت با کارگزاران و خلفای خوش‌گذران اموى بود که به دين کم توجه و از مجالس حديثى و علمى، دور بودند. اگر چه عمر بن عبد العزيز نيز غاصب خلافت محسوب مى‏شود و جايگاهى را تصاحب کرده بود که سزاوار آن نبود، ولى اقدامات او در اصلاح فرهنگ مسلمانان، اثرگذار بودند. سه اقدام فرهنگى مهم و اساسى او عبارت‏اند از:

۱. جلوگيرى از سبّ و لعن امير مؤمنان علیه السّلام؛

۲. باز گرداندن فدک به اهل بيت علیهم السّلام؛

۳. دستور به کتابت حديث.

اقدام اول و دوم او، اقدامى فرهنگى - اجتماعى بود که به نفوذ اجتماعى اهل بيت و فرهنگ شيعه، کمک شايانى کرد.۱ دستور او به کتابت و تدوين حديث نيز، تأثيرى بسزا بر ثبت و تدوين فرهنگ اسلامى، بويژه در حوزه حديث اهل سنّت نهاد و ناشايستگى اقدام حاکمان پيشين در منع از کتابت حديث را آشکار ساخت.عمر بن عبد العزيز، در نامه‏هاى متفاوت به محدّثان اهل سنّت، درخواست نگارش سنن نبوى و متون حديثى را مطرح کرد. او در نامه‏اى به عالمان مدينه نوشت:«در حديث پيامبر خدا نظر و آنها را کتابت کنيد که من از نابودى دانش و مرگ دانشمندان، بيم دارم».۲

او در نامه‏اى جداگانه به قاضى مدينه، ابوبکر بن حزم (م ۱۲۰ ق)، نوشت: «در احاديث پيامبر خدا بنگر و آنها را کتابت کن که من از نابودى دانش و مرگ دانشمندان بيمناکم. غير از حديث پيامبر، چيزى را نپذير. بايد دانش [پيامبر] را آشکار کنيد و [در مجالس علم] بنشينيد و آموزش دهيد تا ناآگاهان، آن را فرا گيرند که دانش، نابود نمى‏شود، مگر آن که پنهان و سرّى باشد».۳

او به ديگر مناطق۴ و افراد ديگر۵ نيز نامه نوشت و خواستار کتابت حديث شد.۶

1.. براى آگاهى بیشتر، ر.ک: تاریخ حدیث شیعه: ج ۱ ص ۱۶۶.

2.. سنن الدارمى: ج ۱ ص ۱۳۳ ح ۴۹۴، تقیید العلم: ص ۱۰۶: «أن اُنظُروا حَدیثَ رَسولِ اللّه‏ فَاکتُبوهُ...».

3.. صحیح البخارى: ج ۱ ص ۴۹، تقیید العلم: ص ۱۰۵: «اُنظر ما کانَ مِن حَدیثِ رَسولِ اللّهِ فَاکتُبهُ ...».

4.. ر.ک: تدریب الراوى: ج ۱ ص ۶۷.

5.. ر.ک: الطبقات الکبرى: ج ۷ ص ۴۴۷.

6.. براى آگاهى از مجموعه این گزارش‏ها، ر.ک: سنن الدارمى: ج ۱ ص ۱۳۳، تقیید العلم: ص ۱۰۵ - ۱۰۶، تدریب الراوى: ج ۱ ص ۶۷ ـ ۶۸، تدوین السنّة الشریفة: ص ۱۵ ـ ۱۶.


گزیده شناخت نامه حدیث
174

اسلام هجوم آوردند.۱ البته اعتراض آنان، برگرفته از تاريخ حديث اهل سنّت بود؛ زيرا با فرهنگ اهل بيت کمتر آشنا بودند؛ فرهنگی غنی و شکل گرفته بر پایه نگارش حدیث که به برکت حضور امامان علیهم السّلام و عرضه حدیث بر ایشان، از بسیاری آسيب‏ها مصون ماند.

۴. آغاز مجدّد نگارش حديث

پيشتر يادآور شديم که پس از رحلت پيامبر، به کتابت و تدوين حديث، بى‏مهرى شد و کتابت و تدوين حديث، در دوران خلافت خليفه دوم، رسماً ممنوع شد. دوران طولانى بيست و چند ساله خلافت خليفه دوم و سوم، اين فرهنگ را ميان اصحاب پيامبر نهادينه کرد تا آنجا که توصيه و تأکيد امير مؤمنان در دوران خلافتش نتوانست نگارش حدیث را میان توده مردم نهادینه کند. پس از سال چهلم هجرى و در دوران حاکميت بنى اميّه، اين فرهنگ با شدّت بيشترى تبليغ شد. بنى اميّه، رويکردى غير فرهنگى داشتند و عدم نگارش حديث را ترويج مى‏کردند، به گونه‏اى که نسل اوّل و دوم تابعيان، نگارش حديث را امرى ناپسند تلقّى کرده، نقل شفاهى و سينه به سينه را به عنوان ارزش، مطرح مى‏ساختند. روشن است که اين شيوه، امکان استمرار نداشت و زمینه برخی آسیب‌ها را فراهم آورد؛ آسیب هایی مانند روشمند نبودن نقل حديث، سستى و خطا در نقل، نقل به معناهاى متفاوت، تغيير محتوايى حديث به سبب خطاى حافظه و از دست رفتن ظرافت‏هاى معنايى سخن معصوم. در سال‏هاى پايانى سده اوّل هجرى، تنها نگاشته‏هايى اندک در حديث، يا تاريخ اسلام به گونه پراکنده وجود داشت.

در پایان این سده، عمر بن عبد العزيز، به گونه رسمى، فرمان نگارش سنن و روايات نبوى را صادر کرد. عمر بن عبد العزيز (۶۱ - ۱۰۱ق)، نوه مروان بن حکم و يکى از خلفاى بنى اميّه از شاخه مروانيان بود. او در جوانى والى مدينه بود و بیشتر عمرش را نزد دانشمندان، محدّثان و تاريخ‏نگاران سپرى کرد. همین اُنس و علاقه به حديث و معارف نقلى، سبب شد تا وى نياز به نگارش، ثبت و تدوين حديث را دریابد. عمر بن عبد العزيز،

1.. ر.ک: کتاب مطالعات اسلامى، نگاشته اثرگذار گلدزیهر (۱۸۵۰ - ۱۹۲۱ م)، مستشرق مشهور یهودى که تحقیقات و نگاشته‏هاى او محور مطالعات مستشرقان در قرن بیستم میلادی بوده است. این کتاب با عنوان العقیدة و الشریعة فى الإسلام، به عربى ترجمه شده است.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1819
صفحه از 439
پرینت  ارسال به