151
گزیده شناخت نامه حدیث

افزوده نمى‏شود، بلكه تنها جا به جايى درونى واژه‏هاست. جا به جايى دو كلمه «العِثار» و «النِّفار» در دو گزارش کلینی و صدوق از حديث «إضرِبُوها عَلَى النِّفارِ وَ لا تَضرِبُوها عَلَى العِثارِ، چهارپایان را بر فرار كردن، بزنيد؛ ولى بر لغزيدن، نزنيد » نمونه ای مشهور است.۱

۴ و ۵. ادراج و سقط

ادراج در حديث، به معنای ورود عبارتى به درون حدیث است؛ مانند توضيح راوى، تعلیقه نويسنده و.... برای نمونه، توضیحات شیخ صدوق در باره روایت «ما طَلَعَتِ الشمسُ فى يومٍ أفضلَ مِن يومِ الجُمُعَةِ» به آن افزوده شده و شکل حدیث یافته است،۲ افزوده هایی که در نقل کلینی و طوسی نیست.۳

آسیب سقط، مقابل ادراج است. در سقط، بخشى از حديث، ساقط مى‏شود و حديث را مبهم، يا بى‏اعتبار و ناپذيرفتنى مى‏كند. برای نمونه، مقایسه حدیث «لا تَبقَى الأرضُ بِغَيرِ إمامٍ ظاهرٍ»۴ با متن پر تکرار «لا تَبقَى الأرضُ بغَيرِ إمامٍ ظاهرٍ أو باطنٍ»۵ سقط آن را آشکار می‌کند.

۶. تقطيع

تقطيع حديث، يعنى تقسیم و بخش‏بندى حديث برای نقل هر بخش در موضوعات متناسب.۶ تقطيع، سودمند و در متون طولانى لازم است؛ امّا اگر دقيق صورت نگيرد، آثار زيان‏بارى دارد، چون ممكن است بخشى از قرينه‏ها یا اجزاى مؤثّر متن از ميان بروند. شيخ

1.. الكافى: ج ۶ ص ۵۳۸ ح ۷، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج ۲ ص ۲۸۶ ح ۲۴۶۷، براى نمونه‏های ديگر، ر. ک: الكافى: ج ۲ ص ۹۸ ح ۲۵ و ج ۷ ص ۴۳ ح ۱ و ۲.

2.. كتاب من لا يحضره الفقيه: ج ۱ ص ۴۲۱ ح ۱۲۴۱. نیز، ر. ک: الكافى: ج ۳ ص ۴۱۳ ح ۱، تهذيب الأحكام:ج ۳ ص ۲ ح ۱ و ص ۴ ح ۷.

3.. ر. ک: الكافى: ج ۳ ص ۴۱۳ ح ۱، تهذيب الأحكام: ج ۳ ص ۲ ح ۱ و ص ۴ ح ۷.

4.. بصائر الدرجات: ص ۴۸۶ ح ۱۴.

5.. علل الشرائع: ص ۱۹۷ ح ۱۲، الإمامة والتبصرة: ص ۱۶۲ ح ۱۴.

6.. معجم مصطلحات الرجال و الدراية: ص ۴۱ - ۴۲: «هو تَفريقُ الحديثِ على الأبوابِ اللائِقَةِ بِه، لِلإحتجاجِ المُناسبِ، معَ مُراعاةِ ما سَبَقَ مِن تَماميَّةِ مَعنَى المَقطوعِ».


گزیده شناخت نامه حدیث
150

آورده‏اند كه آن را از اعتبار، ساقط كرده‏اند. دشوارتر، تحريف و جعل و دسّ و دست‏كارى سودجويانى است كه اغراض خود را به نام حديث، عرضه كردند. در ادامه به برخى از اين آسيب‏ها اشاره می‌کنیم.

۱ و ۲. تصحيف و تحریف

مقصود از تصحیف، تغییر بخشى از سند يا متن حدیث به چيزى شبيه آن يا نزديک به آن است.۱ تصحيف، پديده‏اى شايع است و گاه حديث را به بدفهمى دچار مى‏كند.

تصحیف ممكن است هنگام ديدن و نوشتن حدیث یا شنیدن آن رخ دهد. تصحيف ديدارى، مانند «يميث» در روايت « إنَّ الخُلقَ الحَسَنَ يَميثُ الخَطيئَةَ كَما تَميثُ الشَّمسُ الجَليدَ»۲ به «يميت»؛ و تصحیف شنیداری مانند «مَن استَغنَى بِعَقلِهِ زَلَّ»۳ كه مى‏تواند براى غير عرب، «ضَلَّ» و يا «ذَلَّ» نيز شنيده شود.

«تحريف» نیز به معنای «دگرگون کردن سند يا متن براى اغراض نادرست» است. تحريف در متن، گاه با تغيير شكل و تبديل حروف است و گاه به صورت افزودن و كاستن يک يا چند كلمه. برای نمونه حديث نبوی «لا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يملِک رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتى يواطِئُ اسمُهُ اسمى، يَملَأُ الأَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً كَمَا مُلِئَت ظلما وَ جورا.۴ بدون عبارت «واسم أبيه اسم أبى» است اما در یک نقل آن را افزوده‏اند تا بر افراد مورد نظر خود مانند: محمّد پسر عبد اللّٰه‏ منصور دوانيقى تطبیق دهند.۵

۳. قلب

«قلب»، به معنای جا به جا شدن دو بخش در درون حدیث است.۶ در قلب، كلمه‏اى كاسته، يا

1.. مقباس الهداية: ج ۱ ص ۲۳۷ . نيز، ر. ک: معجم مصطلحات الرجال و الدراية: ص ۱۶۱.

2.. الكافى: ج ۲ ص ۱۰۰ ح ۷ منش نيكو، خطا را نابود مى‏كند، به همان سان كه آفتاب، يخ را ذوب مى‏كند.

3.. الكافى: ج ۸ ص ۱۹ ح ۴.

4.. المعجم الكبير: ج ۱۰ ص ۱۳۳ ح ۱۰۲۱۴ «قيامت بر پا نمى‏شود، تا آن گاه كه مردى از اهل بيت من به قدرت رسد؛ مردى همنام من که زمين را پر از عدل و داد می‏کند، همان گونه كه از ستم، پر شده است».

5.. همان، ح ۱۰۲۱۳.

6.. مقباس الهداية، مامقانى: ج ۱ ص ۳۹۱.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت نامه حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1400/08/19
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1817
صفحه از 439
پرینت  ارسال به