آوردهاند كه آن را از اعتبار، ساقط كردهاند. دشوارتر، تحريف و جعل و دسّ و دستكارى سودجويانى است كه اغراض خود را به نام حديث، عرضه كردند. در ادامه به برخى از اين آسيبها اشاره میکنیم.
۱ و ۲. تصحيف و تحریف
مقصود از تصحیف، تغییر بخشى از سند يا متن حدیث به چيزى شبيه آن يا نزديک به آن است.۱ تصحيف، پديدهاى شايع است و گاه حديث را به بدفهمى دچار مىكند.
تصحیف ممكن است هنگام ديدن و نوشتن حدیث یا شنیدن آن رخ دهد. تصحيف ديدارى، مانند «يميث» در روايت « إنَّ الخُلقَ الحَسَنَ يَميثُ الخَطيئَةَ كَما تَميثُ الشَّمسُ الجَليدَ»۲ به «يميت»؛ و تصحیف شنیداری مانند «مَن استَغنَى بِعَقلِهِ زَلَّ»۳ كه مىتواند براى غير عرب، «ضَلَّ» و يا «ذَلَّ» نيز شنيده شود.
«تحريف» نیز به معنای «دگرگون کردن سند يا متن براى اغراض نادرست» است. تحريف در متن، گاه با تغيير شكل و تبديل حروف است و گاه به صورت افزودن و كاستن يک يا چند كلمه. برای نمونه حديث نبوی «لا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يملِک رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتى يواطِئُ اسمُهُ اسمى، يَملَأُ الأَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً كَمَا مُلِئَت ظلما وَ جورا.۴ بدون عبارت «واسم أبيه اسم أبى» است اما در یک نقل آن را افزودهاند تا بر افراد مورد نظر خود مانند: محمّد پسر عبد اللّٰه منصور دوانيقى تطبیق دهند.۵
۳. قلب
«قلب»، به معنای جا به جا شدن دو بخش در درون حدیث است.۶ در قلب، كلمهاى كاسته، يا
1.. مقباس الهداية: ج ۱ ص ۲۳۷ . نيز، ر. ک: معجم مصطلحات الرجال و الدراية: ص ۱۶۱.
2.. الكافى: ج ۲ ص ۱۰۰ ح ۷ منش نيكو، خطا را نابود مىكند، به همان سان كه آفتاب، يخ را ذوب مىكند.
3.. الكافى: ج ۸ ص ۱۹ ح ۴.
4.. المعجم الكبير: ج ۱۰ ص ۱۳۳ ح ۱۰۲۱۴ «قيامت بر پا نمىشود، تا آن گاه كه مردى از اهل بيت من به قدرت رسد؛ مردى همنام من که زمين را پر از عدل و داد میکند، همان گونه كه از ستم، پر شده است».
5.. همان، ح ۱۰۲۱۳.
6.. مقباس الهداية، مامقانى: ج ۱ ص ۳۹۱.