95
تفسیر موضوعی روایی؛ چیستی، مبانی و روش

هر عصر و مکانی برای مخاطبان تازه خود، سخن بگویند. بنا بر این، آیاتی که در پی حادثه‏ای نازل شده‏اند و ناظر به آن حادثه هستند یا آیاتی که در شان شخص یا گروه خاصی نازل شده‏اند و درباره او یا آنان سخن می‏گوید یا در فضای خاصی نازل شده‏اند، باید برای مخاطبان بعد از عصر نزول نیز سخن بگویند.

از دیگر سو، حجم نامحدود نیازهای بشر از یک طرف و حجم محدود آیات قرآن از طرفی دیگر اقتضا می‏کنند که این سخن گفتن آیات فراتر از ارائه گزارش‌های تاریخی، اجتماعی و عبرت‏آموزی باشد و تک تک جملات قابلیت تعمیم داشته باشد.

بنا بر این، فرازمانی و فرامکانی بودن آیات اقتضا دارد از اسباب نزول یا اشخاص نزول الغای خصوصیت شود و تا جایی که مانعی در کار نباشد، معانی رها از اسباب نزول و اشخاص نزول را مورد توجه قرار داد.

با این همه، ممکن است دو اشکال بر این استدلال به ذهن آید: اولاً جاودانگی و جهانی بودن صفت کل قرآن است. لذا منافاتی ندارد که برخی آیات قرآن فقط در چارچوب اسباب نزول یا شأن و فضای نزول فهم شوند و غرض از آن‌ها را ارائه اطلاعات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و درس گرفتن از حوادث گذشتگان بدانیم، نه این که با نادیده گرفتن اسباب و اشخاص و فضا به تعمیم آیات بپردازیم. ثانیاً اگر جاودانگی و جهانی بودن را صفت تک تک آیات بدانیم، باز لازم نیست اسباب، اشخاص و فضای نزول الغا شوند تا آیات برای مخاطبان جدید، سخن بگویند؛ چرا که عبرت آموزی و پیام‏های معانی مقید نیز کفایت می‏کند.

پاسخ اشکال اول، این است که اگر بخشی از آیات قرآن رسالت جهانی‏بودن و جاودانگی را بر دوش نکشند و این رسالت را بر دوش دیگر آیات بگذارند، وجود آن‌ها برای ارائه مفاهیم حداقلی (همچون کتب تاریخ) در این مجموعه که هدف جهانی و قصد پاسخ‏گویی به نیازهای روزافزون بشر را دارد، با ویژگی‏های ماتن تناسب ندارد؛ چون وقتی او عالم، قادر و فیاض محض است و می‏تواند آن چنان


تفسیر موضوعی روایی؛ چیستی، مبانی و روش
94

و الرابع: (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یلْعَبُونَ). و اعتَبِر نظیرَ ذلک فی کلِ ما یُمکِنُ.۱

هر جمله‌ای به تنهایی و نیز با هر یک از قیودش، از حقیقت یا حکمی ثابت حکایت می‌کند؛ همچون این سخن خداوند: «بگو: خدا! سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت‏آميزشان رها كن، تا بازى كنند!» در این فراز چهار معنا نهفته است. اول: «بگو خدا.» دوم: «بگو خدا! سپس آنها را رها کن.» سوم: «بگو خدا! سپس آنها را در گفتگوهای لجاجت‌آمیزشان رها کن.» چهارم: «بگوخدا! سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت‏آميزشان رها كن، تا بازى كنند» و نظیر این کار را در هر آیه‌ای که امکان دارد معتبر بشمار.

قواعد الغای سیاق

از آن‌جایی که امکان الغای سیاق می‏تواند زمینه تفسیر به رای را فراهم سازد، باید قواعدی برای مصون ماندن از این آسیب جدی پیش‏بینی گردد.

قواعد الغای سیاق نوع اول عبارت‌اند از:

● عدم مخالفت معنای حاصل از نفی خصوصیات با معنای سیاقی دیگر آیات یا عمومات حاصل از نفی خصوصیات.

● اشتمال معنای حاصل از نفی خصوصیات بر مورد آیه.

قاعده الغای سیاق نوع دوم نیز عبارت است از:

● عدم مخالفت معنای حاصل از تمسک به مدلول استعمالی با معانی سیاقی دیگر آیات یا عمومات حاصل از نفی خصوصیت.

ب ـ دلایل جواز الغای اسباب نزول، شان نزول و فضای نزول

۱.لازمه جهانی بودن و جاودانگی در کنار حجم نامحدود نیازهای معرفتی بشر

ادله اثبات جاودانگی و جهانی بودن قرآن کریم دلالت دارند که آیات قرآن باید در

1.. المیزان، ج‏۱، ص۲۶۰.

  • نام منبع :
    تفسیر موضوعی روایی؛ چیستی، مبانی و روش
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7699
صفحه از 220
پرینت  ارسال به