دیگر جزئیات بحث شده است یا به بیان اصول و مبانی کلی اکتفا شده است.
در پاسخ به این پرسش به دو شیوه میتوان عمل نمود یکی رجوع مستقیم به آیات و بررسی جزئیات موضوعاتی که در قرآن کریم آمده است و دوم دنبال کردن بحث به شکل نظری.
ملاحظه آیات قرآن نشان میدهد که برخی از موضوعات، نظیر احوال قیامت، انفاق در راه خدا، شرک، احوال یهود، حالات منافقان، جهاد، حقوق و تکالیف زنان، مسئولیتهای اجتماعی، سنن تاریخی و... به شکل جامع بررسی شدهاند. لذا میتوان گفت که برخی از موضوعات در قرآن از جامعیت محتوایی برخوردارند. با این حال، این شیوه پاسخ دقیق و کاملی در اختیار نمیگذارد؛ چرا که شناسایی ابعاد یک موضوع در قرآن امری سهل الوصول و دور از اختلاف انظار نیست؛ چنان که در موضوعات برونقرآنی کار دشوارتر نیز است. لذا باید از روش دوم استفاده نمود.
بحث نظری درباره میزان جامعیت قرآن در بیان ابعاد موضوعاتی که در قلمرو آن است، میتواند به شکل عقلی و نقلی دنبال شود.
بیان عقلی میگوید چون قرآن آخرین کتاب آسمانی است و قرار است تا پایان دنیا عامل هدایت و سعادت تمامی انسانها در هر زمانی باشد، باید نیازهای بشر در دو عرصه یاد شده را در ظاهر خود تأمین کند. بنا بر این، باید ظاهر آیات قرآن کریم دستکم جامع تمام آنچه مستقیماً زمینهساز سعادت و هدایت بشر در دنیا و آخرت است و عقل امکان دسترسی کفایتبخش به آن ندارد، باشد و مطلبی را فروگذار نباشد. البته ایرادی ندارد که در قرآن کریم از باب ارشاد و تأکید بیش از این حد نیز به بیان ابعادی که عقل امکان ادراک کفایتبخش آن را دارد، بپردازد.
نتیجه این بیان، چنان که هویداست، اثبات لزوم یک جامعیت محتوایی حداقلی است؛ چرا که یافتهای عقلی را، اعم از اصول، راهبردها، راهکارها، قواعد و... ، در