به ویژه در مباحث معرفتی سبب نقض خاتمیت دین اسلام میگردد؛ مگر این که خداوند در صورت واگذاری بخشی از این رسالت بر دوش سنت، آن مصالحی را که در اثر انتقال ناقص سنت از دست بشر میرود، جبران کند که این فرض درباره جزئیات امور تکلیفی جا دارد، اما در امور معرفتی ـ که نقش زیربنایی دارند ـ تکیه بر طریقی که در معرض گزند است، با خاتمیت دین اسلام سازگار نیست.
راه عقلی، اعم از این که جزو مستقلات عقلی باشد یا جزو غیر مستقلات عقلی، با تمامی تقریرهای که برای آن بیان شده،۱ بیش از نتیجه فوق را افاده نمیدهد.
۲. از دریچه نقل
چند آیه در قرآن مجید وجود دارد که درباره قلمرو موضوعی قرآن کریم سخن گفتهاند. مهمترین این آیات را بررسی میکنیم.
۱. آیه تبیان
(وَ یوْمَ نَبْعَثُ فیِ کلُ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِک شهَیدًا عَلیَ هَؤُلَاءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِّکل شیَءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَی لِلْمُسْلِمِین).۲
و [به یاد آور] روزی را که در هر امتی گواهی از خودشان برایشان برانگیزیم، و تو را [هم] بر این [امت] گواه آوریم، و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود، رحمت و بشارتگری است، تنها بر تو نازل کردیم.
درباره نقش اعرابی «تبیانا» دو احتمال مطرح است: اول، این که حال برای «الکتاب» باشد یا «مفعول له» برای «نزلنا». صاحب مجمع البیان آن را «مفعول له» میداند۳ و از ظاهر کلام علامه برمیآید که ایشان «تبیانا» را حال جامد می