نمیگرداند، بلکه باید از کلام او خواست که بیشتر سخن گوید، مرادش را شرح دهد، جزئیاتش را بیان کند و...
این کار همان استنطاق یا به سخن آوردن است که تفسیر موضوعی یکی از کارآمدترین روشهای آن است و زبان قرآن را بازمیکند تا درباره موضوعات مختلف به تفصیل سخن گوید.
ب ـ رویکرد روایی
حدیث را میتوان مادر علوم اسلامی به ویژه تفسیر نامید، اما در تفاسیر موضوعی کنونی نقش روایت مغفول مانده است؛ در حالی که اگر این امر را آسیبی بر تفسیر موضوعی ندانیم، دستکم از توفیق آن برای نیل به اهداف و جایگاه بایستهاش میکاهد. بنا بر این، و با توجه به:
ـ شناخت ژرف و کامل اهل بیت علیهم السلام از قرآن،۱
ـ مرجعیت علمی آنان پس از نبی مکرم اسلام۹،۲
ـ و پیوند ابدی قرآن و عترت،۳
بهرهگیری از نگاه روایات به موضوع و استفاده از فهم اهل بیت علیهم السلام نسبت به آیات موضوع، بسیار ضروری و آثار سازنده زیر را به دنبال خواهد داشت:
۱. معیار شدن فهم معصوم علیه السلام در تبیین آیات موضوع
چنان که در تعریف «تمر» گذشت، در این گونه تفسیر موضوعی، فهم معصوم از آیات موضوع پایه مطالعات و نظریهپردازی قرار میگیرد و سعی میشود از