است؛ چرا که تفسیر موضوعی گاه به منظور کشف نظریه قرآنی صورت نمیگیرد، بلکه در صدد ارائه تصویری صحیح از یک موضوع در قرآن کریم است. به دیگر بیان، تفاسیر موضوعی گاه نظریهپردازانه هستند و گاه توصیفی. از این رو، واژه «دیدگاه» میتواند بیانگر هر دو قسم باشد.
۲. قید «در پرتو» نشان میدهد که روایات در این شیوه، روشنگر و راهنمای مفاد قرآن هستند؛ نه منبعی در عرض آیات قرآن تا با «تحقیق موضوع در کتاب و سنت» تداخل کند.
۳. مراد از «روایات تفسیری»، معنای اعم آن نیست، بلکه معنای اخص مراد است؛ یعنی روایاتی که آشکارا ناظر بر تفسیر آیات هستند.
۴. اکتفا نکردن به «در پرتو روایات» و تشریح دو دسته روایات مورد استفاده، برای آن است که در بیشتر تفاسیر موضوعی از روایات تفسیری استفاده میگردد. لذا تعریف مانع اغیار نخواهد بود؛ حال آن که در تمر، علاوه بر روایات تفسیری از کلیه روایات مربوط به موضوع نیز، با سازوکاری خاص (پژوهش معکوس روایات)، استفاده میگردد.
تفاوت تمر با تحقیق در کتاب و سنت
ممکن است تصور شود که این گونه تفسیر موضوعی، همان «تحقیق در کتاب و سنت» است، چرا که در واقع چیزی فراتر از پژوهش موضوع در آیات و روایات نیست، در حالی که میان آن دو به لحاظِ عنصر محوری و فرایندپژوهشی تفاوت است.
در تفسیر موضوعی روایی، اصالت و محوریت با قرآن است و در صدد شناخت دیدگاه قرآن هستیم؛ اما چون معصومان علیهم السلام را برترین مفسران قرآن میشناسیم و بیشتر روایات آنان را نیز به نوعی نشأت گرفته از وحی و قرآن