ترتیب که به معانی و مراد آیات ـ که در پی تلاش مفسر منعکس میگردد ـ «تفسیر» اطلاق میشود. البته در این استعمال «تفسیر» عموماً به شکل مضاف به «قرآن» یا «آیه/ آیات» به کار میرود.
۲. موضوعی
واژه «موضوعی» اسم منسوب از «موضوع» است. موضوع واژهای تازی از ماده «وضع» است.
موضوع در لغت امروزی به این معناست:
۰.المادةُ التی یَبنی علیها المتکلمُ أو الکاتبُ کلامَه.۱
مادهای که گوینده یا نویسنده سخن خود را روی آن بنا میکند.
به دیگر بیان، موضوع به معنای ماده محوری کلام است و به بیانی روشنتر، موضوع، همان «محور کلام» است.۲ بنا بر این، صفتِ «موضوعی» بیانگر نوعی تفسیر است که مبتنی بر «موضوع» است. به عبارت دیگر، به تفسیری موضوعمحور اشاره میکند که غرض آنْ شناخت ابعاد یک موضوع مشخص است.
۳. «تفسیر موضوعی»
حال که معنای «تفسیر» و «موضوعی» روشن شد، به تعریف اصطلاحی ترکیب این دو واژه میپردازیم و از مباحث پیشگفته استفاده میکنیم.
روشن است که تفسیر موضوعی نیز، مانند تفسیر اصطلاحی، نوعی عملیات ذهنی کاشفانه است؛ اما پرسش کلیدی این است که متعلَّق این عملیات ذهنی کشفی چیست؟
برای پاسخ به این پرسش کلیدی، باید دید غرض در تفسیر موضوعی چیست.