علم و ایمان، دو برادر هم زادند و دو رفیق اند که هیچ گاه از هم جدا نمیشوند.
یا روایتی دیگری از ایشان میفرماید:
۰.أصلُ الإِیمانِ العِلمُ.۱
ریشه ایمان، علم است.
و نیز روایت:
۰.ثَمَرَةُ العِلمِ مَعرِفَةُ اللهِ.۲
هر سه این روایات فاقد سند هستند. با این حال، پیمودن عکس مسیر صدور آنها، ما را به دو آیه زیر میرساند و یکی از ابعاد موضوع در قرآن را روشن میکند:
(وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ).۳
کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق میدانند.
(وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ).۴
و تا کسانى که دانش یافتهاند بدانند که این (قرآن)، راستین و از سوى پروردگار توست.
بنا بر این، بدون این که به صدور این روایات اطمینان پیدا کنیم، آنها نقش مؤثر و مطلوب خود را ایفا کردند.
۴. غربالشدن روایات از طریق تفسیر معکوس
چالش دیگری که در پژوهشهای روایی وجود دارد، روایاتی است که در فرایند صدور یا انتقال (سماع، نقل شفاهی، کتابت و استنساخ) دچار آسیب گردیده و بخشی یا