آنها از مشاورههای علمی نیز کمک گرفت.
گفتنی است در موضوعات برونقرآنی اگر با ذهنی بسیط و خام سراغ قرآن کریم برویم، گر چه از آسیب دخالت ذهنیتهای سابق و به ویژه آفت تحمیل و تطبیق در امان خواهیم بود، ولی پژوهش ما نمیتواند به گسترش مرزهای دانش بیانجامد و قادر به موشکافی و ژرفنگری در آیات نخواهد بود و ممکن است بسیاری از دقایق آیات را متوجه نشویم و نتیجه کار به احتمال زیاد چیزی جز بیان شماری مطالب کلی یا راهکارهایی با زیربنای نامعلوم نخواهد بود.
پاسخ به یک سؤال
ممکن است نسبت به این گام اشکال شود که باید بدون ذهنیت سراغ آیات قرآن رفت؛ در حالی که کسب آگاهی از تجربیات بشری درباره موضوع سبب شکل گرفتن ذهن و مانع از آزاداندیشی میشود.
پاسخ، این است که اولاً چنان که بیان شد، غرض عمده از این گام موضوعشناسی است، نه حکمشناسی و پژوهشگر باید متوجه باشد که قرار است حکم را از قرآن استخراج کند و مطالعه احکام بشری فقط برای بررسی، مقایسه و داوری است تا زمینه کشف نظریه قرآن فراهم شود.
ثانیاً آنچه آسیب تفسیر تلقی میشود، دخالتدادن ذهنیتهای پیشین یا تحمیل آنها بر آیات است، نه صرف وجود ذهنیتها؛ یعنی پژوهشگر هنگام بررسی آیات یک موضوع باید از تمامی ذهنیتها و پیشفرضهایی که درباره موضوع از قبل شکل گرفتهاند، رها و آزاد باشد و نه این که از آنها بیخبر باشد.
البته بعید نیست که ذهنیتها تا اندازهای تأثیرات خود به خودی داشته باشند. بنا بر این، لازم است پژوهشگر متوجه آن باشد و نهایت تلاش خود را انجام دهد تا با آزاداندیشی کامل سراغ فهم آیات برود و دقت کند که در این گام تنها سؤالاتی را که باید به دنبال پاسخ آنها از قرآن باشد، روشن سازد و زمینه نقد و بررسی آرای