درباره مشاهده و تجربه نیز باید گفت که مشاهده و تجربه اولاً مربوط به قلمرو محسوسات است و ثانیاً یقینآور بودن آن هم به شرط تکراری است که صغرای «الاتفاقُ لا یکون دائمیّاً و لا أکثریّاً» را تأمین کند. بنا بر این، تجربه و مشاهده منبع پربسامدی برای روایات امامان: نیست تا با مبنای مطرح شده در تعارض باشد؛ به ویژه این که آنان به منابع متعددی دسترسی دارند که به وحی متصل میگردد و دانش زلال و واقعی را در اختیار آنان قرار میدهد و آنان را از رجوع و استناد به این منبعِ مشروط بینیاز میگرداند.
۲. کمال تفسیر موضوعی در بهرهگیری کافی از روایات
درباره نقش روایات در تفسیر موضوعی و لزوم مراجعه به روایات و محدوده این کار سه گرایش وجود دارد:
۱. لزوم کشف دیدگاه سنت
به برخی از صاحبنظران تفسیر موضوعی نسبت داده شده که معتقدند در روند تفسیر موضوعی باید بعد از جمعبندی دیدگاه قرآن، به کشف دیدگاه سنت پرداخت و جمعبندی این دو دیدگاه را به عنوان نظر اسلام و «قرآن و عترت» ارائه نمود.۱
۲. لزوم دخالت ندادن سنت در عناصر تفسیر موضوعی
از نگاه برخی دیگر، استفاده از روایات در تفسیر موضوعی باید منحصر به تفسیر و تبیین آیات موضوع باشد و نباید عناصری از موضوع که تنها در روایات آمده است، به تفسیر موضوعی راه یابد؛ چرا که در این صورت، تفسیر موضوعی از یک پژوهشی قرآنی خارج و به پژوهشی فرا قرآنی مبدل میگردد.۲ این صاحبنظران تأکید دارند که در تفسیر موضوعی باید نظر خود قرآن و از درون خود آن استخراج شود.۳
1.. ر.ک: «ماهیت تفسیر موضوعی»، ص۱۱۱؛ زن در آیینه جمال و جلال، ص۶۱ ـ ۶۲.
2.. ر.ک: التفسیر الموضوعی و منهجیة البحث فیه، ص۹۱؛ «منهجیة البحث فی الموضوع القرآنی»، ص۳۴. زیاد خلیل از قول دکتر عبدالحی فرماوی گزارش میکند که او معتقد است باید در صورت نیاز موضوع را با روایات تکمیل نمود؛ یعنی درست گرایشی مخالف دارد (ر.ک: همان)
3.. ر.ک: تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۲۹ ـ ۵۳۰.