عمل به معرفتِ کمتر از علم عرفی و عقلایی است.۱
۴. نقشآفرینی روایات ضعیف السند در تفسیر
ضعف سندی یک مفهوم عدمی و سلبی است؛ به این معنا که وقتی گفته میشود سند فلان حدیث ضعیف است، به این معناست که شرایط روایات صحیح السند را نمیتوان در آن احراز کرد؛ چرا که یا سند آن حذف شده، یا درباره یکی از راویان سلسله سند اطلاعات نداریم، یا چند نفر در سلسله سند آن حذف شده است. بنا بر این، ضعف سند مساوی با ضعف محتوا و یا عدم صدور و جعلی بودن نیست، بلکه چه به بسا روایت، واقعاً صادر شده باشد، ولی چون اطاعات کافی از سند و افراد آن در دست نیست، حدیث را متصف به ضعف سندی میکنیم.
حتی در بدترین حالت، اگر بعضی از افراد سلسله سند روایتی نیز بنا بر گزارشهای رجالی ضعیف باشند، نمیتوان یقین به ساختگی بودن متن آن داشت؛ چرا که این گونه نبوده که افراد ضعیف، همه روایاتی که نقل میکنند، ساختگی یا سست باشد.
این واقعیت سبب میشود بدانیم چرا با وجود ضعیف السند بودن حدود یکچهارم احادیث کتاب الکافی، باز در شمار کتابهای معتبر حدیثی است.
بنا بر این، احادیث ضعیف السند میتوانند منبعی اجمالی برای تفسیر باشند و دارای دُرهایی مخفی هستند که باید سازوکاری را در نظر گرفت که ما را از این دُرهای پردهنشین و گمنام بهرهمند کند و از روایات ساختگی و مدسوس نگه دارد.
شاید بهترین سازوکار در این زمینه «مدل تقویت و فرضیهسازی» باشد؛ به این معنا که ابتدا باید تلاش نمود روایات ضعیف السند را با تخریج (مأخذیابی) و تحصیل استفاضه (تکثیر طرق) تقویت نمود و به سر حد حجیت رساند و اگر این کار ممکن نشد، به متن روایات به عنوان یک فرضیه نگاه شود و سعی شود محتوای روایت با تکیه