موضوعی در این دسته جای دارند؛ اما نوع دوم کارآمدتر و راهگشاتر است؛ چرا که میتوان به کمک آن مشکلات، نیازهای جامعه و حتی نظریههای روز علوم انسانی را مورد بررسی قرار داد؛ اما در عین حال بسیار مشکلتر است؛چرا که پژوهشگر در این عرصه عموما با فضای روشنی رو به رو نیست و باید خود از ابتدا دست به تولید محتوای قرآنی بزند، قرآن را به سخن درآورد و ابعاد و سامان موضوع را استخراج نماید؛ در حالی که قرآن در موضوعات درونقرآنی سطوح و لایههایی از موضوع را خود بیان کرده است و بخشی از مسیر را به پژوهشگر ارائه نموده است.
تفسیر موضوعی برونقرآنی بسیار مورد تأکید شهید سید محمد باقر صدر است. ایشان عنوان تفسیر موضوعی را بر این نوع تطبیق داده است.۱
۳. توصیفی و نظریهپردازانه
بسته به هدف تفسیر موضوعی میتوان تفسیر موضوعی را به توصیفی و نظریهپردازانه تقسیم نمود. تفسیر موضوعی توصیفی در صدد است موضوعی را از نگاه قرآن توصیف کند و مشخص کند که ابعاد قرآنی و ارتباطات این موضوع با دیگر موضوعات همسنخ آن در قرآن چگونه است؛ به عنوان نمونه، موضوع «ایمان در قرآن»، در صدد توصیف یک مفهوم قرآنی و تبیین ابعاد و روابط قرآنی آن است.
ولی در تفسیر موضوعیِ نظریهپردازانه، هدف پژوهشگر کشف و استخراج نظریه قرآن درباره یک مشکل یا مسأله است تا واقعیتهای موجود را با آن نظریه تحلیل و مصادیق آینده آن را پیشگویی و کنترل کند؛ به عنوان نمونه، «بررسی نقش معادباوری در کاهش جرم از نگاه قرآن»، میتواند با هدف نظریهپردازی بررسی گردد و در نهایت به ارائه نظریهای جدید درباره افزایش امنیت اجتماعی منتهی گردد.
بیشتر تفاسیر موضوعی درون قرآنی، توصیفی و تفاسیر برون قرآنی،