انواع گرایشهای رایج تفسیری عبارتاند از:
۱. گرایشهای مبتنی بر تخصص مفسر: ادبی، کلامی، فلسفی، سیاسی، فقهی، هستیشناسانه (علمی).
این گرایشها ممکن است از سوی اشخاص غیر متخصص نیز به سبب علاقه شخصی دنبال گردد؛ به عنوان نمونه، ممکن است کسی به تفسیر هستیشناسانه روی آورد، ولی متخصص پزشکی، فیزیک، زیستشناسی، ستارهشناسی و... نباشد، بلکه بیشتر کشش درونی محرک اوست تا تخصص علمی. همچنین ممکن است کسی در تفسیر خود به مباحث ادبی گرایش داشته باشد، ولی یک ادیب نباشد.
۲. گرایشهای مبتنی بر هدف مفسر: تطبیقی (با هدف نقد و بررسی آرای مقابل)، اجتماعی (با هدف اصلاح جامعه)، تربیتی (با هدف تربیت فرد و جامعه)، عقلی (با هدف تبیین عقلانی آموزههای دین).
ج ـ روش (منهج/ اسلوب)
«روش تفسیر»، به طور عموم، در میان دانشوران دارای تعریفی ناظر به تقسیم تقلیدی روشهای تفسیر به: اجتهادی، قرآن به سنت، قرآن به قرآن، قرآن به عقل و... است و از این رو، مبتنی بر «منبع تفسیر» است؛ به عنوان نمونه، در تعریف روش تفسیر گفته شده:
مقصود از «روش»، استفاده از ابزار یا منبع خاص، در تفسیر قرآن است که معانی و مقصود آیه را روشن ساخته و نتایج مشخصی را به دست دهد.۱
برخی دیگر گفتهاند:
مقصود از روش تفسیری، مستند و یا مستنداتی است که مفسران در فهم و تفسیر آیات قرآن از آنها بهره گرفتهاند که از آن میتوان به «منهج