میرسد رنگ باختن یک ملت بهویژه از نظر فرهنگی و سنتهای رایج، تا جایی که فرهنگ و سنتهای بومی رایج، با ارزشهای اخلاقی متخذ از آموزههای دینی در تعارض و تنافی نباشد مُوَجّه و پسندیده نیست و جذابیت یک ملت و اصالت و هویت آنان را زایل می کند.
البته باید توجه داشت که ایجاد ارتباط فرهنگها از طریق آمدوشد جهانگرد یا گردشگر، میتواند حاوی تأثیر و تأثر باشد. چه بسیار عادات و سننی که ایجاد آن در یک ملت، آن ملت را رشد داده، در پیشبرد آن جامعه مفید و مؤثر باشد. به عبارت روشنتر اینگونه نیست که جوامع باید همواره همچون سنگ، سخت، نفوذناپذیر و تغییرناپذیر باشند، بلکه خردمندانه آن است که زشتیها و بدیهای خود را بشناسند، آنها را ترک و عادات و سنتهای نیکو را بشناسند و جایگزین آن کنند؛ نکتهای که قرآن و حدیث نیز بر آن تأکید دارد و عالمان دین نیز آن را تأیید میکنند. استاد معرفت درباره جهانگردی در قرآن مینویسد:
۰.«قرآن کریم و روایات از جهانگردی با نام "مهاجرت" یاد کرده و به آن ترغیب کرده است و آن را از اسباب توسعه فرهنگی و اقتصادی برشمرده است».۱
وی همچنین با استناد به آیه ۱۲ سوره حجرات میگوید:
«در این آیه یادآور میشود همه مردم از یک پدر و مادر پدید آمدهاند؛ ازاینرو همه برادر و برابرند، و اختلاف نژادها و ملیتها