عَلِی علیه السلام نیز در بیان ویژگی مؤمنان میفرماید:
«بِشْرُ الْمُؤْمِنِ فی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فی قَلْبِهِ:۱ مرد باایمان، شادیاش در چهره او آشکار است و اندوهش در دل، پنهان».
از این حدیث شریف میتوان نتیجه گرفت که بر اساس آموزههای دینی، در تعامل بین فردی، اصالت با خوشریی و گشادهرویی است؛ یعنی خوشرویی دلیلی نیاز ندارد، بلکه افسردگی، اندوه و خشم نیازمند دلیل است. به علاوه چه بسا دلیل ناراحتی و افسردگی فرد، هیچ ارتباطی با مخاطب خاص مانند مهمان در هتل نداشته باشد؛ پس چرا باید او را از چهره بشاش خود محروم و به سبب ناراحتی خود اندوهگینش کنیم و کام او را در مدت کوتاهی که در کنار ماست تلخ کنیم؟! بنابراین باید تلاش کرد در مواجهه با همنوعان خوشرو بود و تا جای ممکن، آنان را به خاطر مشکل و غم خود اندوهگین نکرد و به اصطلاح امروزی، به مخاطب انرژی مثبت منتقل نمود.
علاوه بر آنچه ذکر شد، به نظر میرسد گشادهرویی همراه با تأثیر مثبت در دیگران، خودِ فرد را نیز متحول ساخته، او را از افسردگی و کسالت رهایی میبخشد؛ چرا که همواره خُلقیات و ملکات و نیز احساسات نیست که بر رفتار تأثیر میگذارد، بلکه در بسیاری اوقات رفتارها نیز بر احساسات و ملکات انسان اثر میگذارند و در حقیقت برخی ملکات یا احساسات بر اثر تکرار رفتار متناسب با آنها ایجاد یا تقویت میشوند. شاید بتوان یکی از علل مهم خوشاخلاقی اغلب کارکنان هتلها و رضایتمندی آنان از کار