الفرح، کنایه از رضایت و سرعتِ پذیرش و حُسنِ پاداش است.
۳. أشر و بطر.«إذا رأیت الهلال فلا تفرح، أی لا تبطر، من الفرح الذی هو الأشر و البطر، و لکن أذکر ما أنعم الله علیک به؛ زمانی که هلال [ماه] را دیدی، شادی مکن؛ یعنی ناسپاسی و شادی غیرعقلایی مکن و نعمتهایی را که خداوند، به واسطه آن به تو عطا نموده است، به یاد آور».۱
فیّومی نیز در کتاب خود، المصباح المنیر، به همین تقسیمبندی، پایبند است.۲
جمعبندی
همان گونه که در تعاریف یاد شده اشاره شد، فرح، نقطه مقابل حزن، به معنای سبُکی و باز شدن دل و انبساط خاطر است که به واسطه لذّتهای پایدار و ناپایدار به وجود میآید.
بین فرح و برخی واژگان دیگر، تفاوتهای ظریفی وجود دارد که بدانها اشاره میشود.
سُرور: انبساطی است که به واسطه آن، غم واندوه از بین میرود.
طَرَب: خارج شدن از حدّ اعتدال در سُرور است.
بَطَر: گذشتن از مرز طرب است.
اَشَر: گذشتن از حدّ بَطَر است.
فرح: مطلقِ شادی است که در تمام مراتب گفته شده، یافت میشود.