۱. مؤلّفههای هیجان
هر هیجان شدید، حدّ اقل شش مؤلّفه دارد:
اوّلین مؤلّفه که غالباً آن را در مییابیم و میشناسیم، تجربه شخصی هیجان است؛ یعنی حالات خُلقی یا احساسی که با هیجان همراهاند.
واکنشهای جسمانی، دومین مؤلّفه هیجان محسوب میشوند. برای مثال، وقتی خشمگین میشوید، ممکن است بی آن که بخواهید، بدنتان بلرزد یا صدایتان را بلند کنید.
سومین مؤلّفه، مجموعه افکار و باورهایی است که با هر هیجان معیّن، همراه هستند و ظاهراً به طور خودکار، در ذهن پیدا میشوند. برای مثال، احساس شادی، غالباً همراه با اندیشیدن در باره علل آن است (موفّق شدم. توانستم به دانشگاه، راه بیابم).
چهارمین مؤلّفه تجربه هیجانی، تغییر جلوه چهره است. برای مثال، وقتی حالت انزجار به شما دست دهد، احتمالاً در حالی که دهان، باز و پلکها، نیمه بسته است، اخم میکنید.
پنجمین مؤلّفه، واکنشهای کلّی به هیجان است. هیجان منفی، ممکن است که دیدِ شما را نسبت به جهان، تیره کند.
ششمین مؤلّفه، پیدایش تمایل در دست زدن به اعمالی همسو با آن هیجان است؛ یعنی سلسله رفتارهایی که هنگام تجربه هیجانی رُخ میدهند. برای نمونه، خشم، ممکن است که به پرخاشگری منجر شود. هر یک از این مؤلّفهها، به تنهایی گویای حالت هیجانی نیست؛ بلکه ترکیبی از همه آنهاست که هیجان معیّنی را به وجود میآورد. علاوه بر این، هر یک از این مؤلّفهها، ممکن است بر دیگر مؤلّفهها تأثیر بگذارند. با وجود این، هیجان، وضعیت پیچیدهای در پاسخ به تجربههای دارای بارِ احساسی است.۱