چنين اعتراضى، امير المؤمنين عليه السلام در برابر آن ساكت مىماند و نه هوش و خرد سياسى ، آن را تجويز مىكرد. طُرفه اين كه امام على عليه السلام با همه اهتمامى كه در احتجاج براى تبيين حقّانيت و جايگاه اهل بيت عليهم السلام دارد و در طىّ آن به موارد و گونههاى مختلفى از احاديثْ تمسّك مىكند، هيچ گاه كمترين اشارهاى به آيات ادّعايى مدّعيان تحريف، نمىكند.
علماى شيعه ، علم به سلامت قرآن را همچون علم به وجود شهرها دانستهاند كه براى دستيابى به چنين علمى نيازى نيست شهر را خود با چشم ، مشاهده كنيم و تواتر خبر وجود آن، براى علم بدان ، كافى است . ۱بدين رو، چنانچه خبرى واحد از تحريف و تغيير قرآن سخن گويد، با دليل تواتر ، تعارض دارد و مردود است. ۲
۴. دلالت محتواى قرآن بر پيراستگى آن از تحريف
مرحوم علامه طباطبايى رحمه اللَّه عليه معتقد است محتواى قرآن، خود بر پيراستگىاش از تحريف ، گواهى مىدهد. به اعتقاد ايشان، «آيات تحدّى قرآن، اين كتاب آسمانى را داراى اوصافى دانسته و به همانها تحدّى كردهاند و آن اوصاف ، در مصحف كنونى موجودند» . ۳ البتّه سخن ايشان ناظر به اين است كه وجود مجموعه اوصاف مورد اشاره و همافزايى آنها به صورت جمعى ، خرد و وجدان را به چنان يقين و اطمينانى مىرساند ، نه يكايك آن اوصاف.
خلاصه گفتار علامه طباطبايى چنين است: «مىدانيم كه كتاب نازل شده بر حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله ، به صراحت يا كنايت ، براى خود ، ويژگىهايى برشمرده و ديگران را با همانها به تحدّى فراخوانده است و اين ويژگىها در قرآن كنونى،