ديدگاه دوم. نزول دفعى بر قلب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله: بنا بر اين ديدگاه، دو نزول قرآن عبارت اند از: نخست، نزول حقيقت يا روح قرآن در شب قدر بر قلب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به صورت دفعى و دوم، نزول آن در قالب الفاظ به صورت آيات و سورهها به گونه تدريجى. شيخ صدوق، ۱ فيض كاشانى، ۲ شيخ ابوعبداللَّه زنجانى ۳ و علامه طباطبايى بر اين باورند. علامه طباطبايى در استحكامبخشى به اين ديدگاه و تشريح آن بسيار كوشيده است. بر اساس تبيين او از اين ديدگاه، مقصود از نزول قرآن در شب قدر، نزول دفعى قرآن با همين الفاظ و و اجزا و فصول نيست. قرآن حقيقتى متعالى دارد بدون الفاظ و اجزا و فصول و شأن نزول كه به ادراك بشر عادى در نمىآيد و قرآن حاضر كه در چنين هيئتى است، مثالى است از آن ، و گويى جامههايى است بر قامت آن . ۴
از سوى ديگر، آياتى كه از نزول قرآن در شب قدر سخن گفتهاند، از كلمه «انزال» سود بردهاند كه نزول دفعى را مىرساند و نزول دفعى نمىتواند در قالب الفاظ باشد. هر يك از آيات قرآن ناظر به وقايعى خاص است و نزول آنها پيش از آن وقايع معقول نيست. ناگزير، مراد از نزول دفعى قرآن در شب قدر، نزول حقيقت آن است .
برخى از شاگردان علامه طباطبايى از اين حقيقت، به «روح قرآن» تعبير كرده و گفتهاند: قرآن در شب قدر با نزولى اجمالى و غير زمانى كه بر نزول تفصيلى و زمانى مقدم بوده، نازل شده و مىتوان از آن با تعبير«روح قرآن» ياد كرد كه عارى از قالب كلمات، آيات و سور است و چون پيامبر واجد اين روح شد، همان حقيقتى كه
1.بحار الأنوار : ج۱۸ ص۲۵۰ - ۲۵۱.
2.ر.ك : تفسير الصافى : ج۱ ص۶۵ .
3.تاريخ قرآن : ص۳۵.
4.ر.ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج۲ ص۱۸.