حقيقت، وصفهاى قرآن اند. ۱ شواهدى اين قول را تقويت مىكنند، از جمله آن كه در آيات قرآن كريم، براى اشاره به وحى، همين واژه، بيشترين كاربرد را دارد. در غالب روايات نيز از همين كلمه براى اشاره به قرآن استفاده شده است، مانند دعايى از امام زين العابدين عليه السلام كه در وصف پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به صراحت بيان مىكند كه خدا كتاب او را «قرآن» ناميده است:
وَ خَصَصتَهُ بِالكِتابِ المُنزَلِ عَلَيهِ وَالسَّبعِ المَثانى المُوحاةِ إلَيهِ وَ أسمَيتَهُ القُرآنَ وَ أكنَيتَهُ الفُرقانَ العَظيمَ . ۲
و كتاب فرو فرستاده به سوى او و سَبْع مَثانىِ وحى شده به او را به وى اختصاص دادى و آن را «قرآن» ناميدى و لقب «فرقان بزرگ» را بر آن نهادى .
۲. فُرقان
فُرقان، مصدر با معناى اسم فاعل ، از ريشه «ف ر ق» است. اين مادّه به معناى جدايى انداختن ميان دو چيز است. ۳ قرآن را از آنرو «فرقان» گويند كه ميان حق و باطل و درستى و نادرستى جدايى مىافكند. ۴كلمه «فرقان» براى اشاره به اين ويژگى قرآن، از «فرق» بليغتر است؛ زيرا براى جدايى انداختن ميان حق و باطل به كار مىرود. ۵
شيخ صدوق رحمه اللَّه عليه مىفرمايد :
وَالفُرقانُ هُوَ القُرآنُ و إنَّما سَمَّاهُ فُرقاناً لأنَّ اللَّهَ عزّ وجلّ فَرَّقَ بِه بَينَ الْحَقِّ وَ الباطِلِ . ۶
فرقان ، همان قرآن است و همانا آن را «فرقان» ناميد ؛ زيرا خداوند عزّ وجلّ به وسيله آن ، حق را از باطل جدا كرد .
1.التسهيل لعلوم التنزيل : ج۱ ص۵.
2.ر . ك : ج ۳ ص ۱۲۲ ح ۸۹۳ . نيز ، ر . ك : الصحيفة الثانية السجادية : ص ۱۲۹ (دعاى عيد فطر) .
3.مفردات ألفاظ القرآن : ج۲ ص۳۷۸؛ لسان العرب : ج۱۰ ص۲۹۹ - ۳۰۰؛ العين : ج۵ ص۱۴۹ ماده «فرق».
4.تفسير الفخر الرازى : ج۲ ص۳۷۸؛ روض الجنان : ج۱ ص۱۰؛ تفسير بيضاوى : ج۴ ص۲۰۵.
5.مفردات الفاظ القرآن : ج۲ ص۳۷۸ ماده «فرق».
6.التوحيد : ص ۲۱۷ .