باره امّت اسلامى، به استناد ادله پيراستگى قرآن از تحريف، باز هم راهيافت تحريف لفظى به قرآن، از اين قاعده مستثنا خواهد بود.
دوم. ضرورت تصريح به نام اهل بيت عليهم السلام در قرآن
دومين دليلى كه به عنوان دليل عقلى از لابه لاى استدلالهاى برخى اخباريان بر مىآيد، اين است كه خداوند براى تكريم جايگاه اهل بيت عليهم السلام، نام آنان را در كتب آسمانى پيشين برده است . با اين حال، چگونه ممكن است در قرآن - كه بر ساير كتب، برترى دارد - به نام آنان تصريح نكرده باشد؟ ۱
اشكال اساسى اين استدلال، تمام نبودن صغراى آن است؛ يعنى هيچ دليل روشنى براى اثبات اين مدّعا نيست كه نام اهل بيت عليهم السلام به صراحت، در كتب آسمانى پيشين برده شده است. ۲ ثانياً بر فرض ياد شدن نام اهل بيت عليهم السلام در كتابهاى آسمانى پيشين، نمىتوان به لزوم ذكر آن در قرآن حكم كرد؛ زيرا اين ذكر نام، قرآن را با خطر كنار گذاشته شدن، رو به رو مىساخت ، در حالى كه آن كتابها با اين خطر، رو به رو نبودهاند.
سوم. وجود اختلاف قرائات در قرآن
به باور محدّث نورى (اخبارى برجسته قرن چهاردهم)، اختلاف، به الفاظ و هيئت كلمات قرآن، راه يافته و بخشى از قرائات موجود، با وحى منطبق نيست. اين مطلب، با استفاده از قاعده «عدم قول به تفصيل»، دليل بر راهيافت تحريف در قرآن است؛ زيرا در ميان مدّعيان تحريف در همه آيات و منكرانى كه مطلق راهيافت تحريف را مردود دانستهاند، قول به تفصيل، وجود ندارد. ۳