قديم در اين وادى لغزيدهاند و به سبب بحث و كاوش نكردن، از آيات و روايات رهيافتهاى سست و نادرستى به دست آوردهاند.۱
قرآن براى ترسيم پايبندى و وابستگى بسيار شديد انسانهاى طبيعتگرا و معنويتگريز به دنيا ، چنان از واژه «ثقل» استفاده مىكند كه حضيض زمينگيرى و دنيازدگى آنان را بر ژرفناى احساس مخاطب مىنشاند؛ تو گويى اينان چون بار سنگينى بر زمين چسبيدهاند كه ياراى هيچ جنبش و خيزشى را ندارند:
(مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَْرْضِ .۲
چرا هنگامى كه به شما گفته مىشود به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد، بر زمين سنگينى مىكنيد (و سستى به خرج مىدهيد)).
سخن قرآن در باره سهل و بىاهميت بودن مرگ مستكبران ، اين تعبير زيبا و رساست كه در پى مرگ ايشان آب از آب تكان نخورد:
(فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَآءُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا كَانُواْ مُنظَرِينَ .۳
آسمان و زمين بر آنها نگريست ، و مهلت داده نشدند).
۲ . معارف بىمانند از پيامبر امّى
مقصود از معارف، مجموعه آگاهىهايى است كه در هدايت انسان به كمال و سعادت ، نقش حياتى دارد . بدين رو ، اين معارف هم شامل گزارههاى توصيفى و هم شامل آموزههاى رفتارى و نظامهاى ارزشى مىشود. قرآن ، مجموعهاى پر بار از معارف مورد نياز بشر در زمينههاى گوناگون فكرى، اعتقادى و بينشهاى بنيادى در باره آغاز و فرجام عالم وانسان و جامعه و همين طور نظامهاى رفتارى انسان در