(كَلَّآ إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى * تَدْعُواْ مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى .۱
امّا هرگز چنين نيست، شعلههاى سوزان آتش است. دست و پا و پوست سر را مىكند و مىبَرَد. و كسانى را كه به فرمان خدا پشت كردند، صدا مىزند).
(إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانِ بَعِيدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَيُّظًا وَ زَفِيرًا .۲
هنگامى كه اين آتش آنان را از مكانى دور ببيند، صداى وحشتناك و خشمآلودش را كه با نفس زدن شديد همراه است مىشنويد).
(إِذَآ أُلْقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقًا وَ هِىَ تَفُورُ * تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ .۳
هنگامى كه در آن افكنده شوند، صداى وحشتناكى از آن مىشنوند و اين در حالى است كه پيوسته مىجوشد. نزديك است(دوزخ) از شدّت غضب پاره پاره شود).
تمثيل
تمثيل ، خود از انواع تشبيه است و داراى آثارى ويژه است.
(وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى .۴
براى خداوند نمونه والايى است).
زَمَخشَرى، مؤلّف الكشّاف، هنگام شرح آيات ۱۷ - ۲۰ از سوره بقره:
(مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّآ أَضَآءَتْ .
مَثَل آنان ، همانند كسى است كه آتشى افروخت و وقتى آتش شعلهور شد ... ).
مىگويد: خداوند براى آن كه صفات منافقان را آشكار سازد، مَثَل مىآورد؛ چرا كه مَثَل ، در روشن كردن معانى و پردهبرداى از حقايق ، بسيار مؤثر است ؛ به گونهاى كه موضوعات تخيلآميز ، به صورتى محقّق و عينى مشاهده مىشوند.۵