415
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم

۶۰۹.مستدرك الوسائل - به نقل از شيخ ابو الفتوح رازى در تفسيرش - : هنگامى كه آيه: (كيست كه به خدا قرضى نيكو دهد ؟) نازل شد، مردى از صحابه به نام ابو دَحداح، خدمت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! آيا خداوند متعال ، از ما قرض مى‏خواهد ، در حالى كه او از ما بى‏نياز است؟!
فرمود : «آرى . براى اين كه شما را به بهشت ببَرَد» .
ابو دَحداح گفت : اى پيامبر خدا ! اگر من به خداوند متعال ، قرض دهم، آيا بهشت را برايم ضمانت مى‏كنى؟
فرمود: «آرى . هر كس چيزى صدقه بدهد ، همانند آن در بهشت براى او خواهد بود» .
ابو دَحداح گفت : اى پيامبر خدا ! همسرم (اُمّ دَحداح) نيز با من خواهد بود؟
فرمود: «آرى» .
گفت : و اين دخترم ، دَحداحه؟
فرمود: «آرى» .
ابو دحداح گفت : پس، دستت را به من بده.
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دستش را در دست او نهاد. ابو دَحداح گفت : اى پيامبر خدا ! من ، دو باغ دارم : يكى در بالاى مدينه است و ديگرى در پايين آن، و غير از اين دو ، چيزى ندارم. هر دو را به خداوند متعال ، قرض دادم .
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «نه . يكى را قرض بده و ديگرى را براى زندگى خودت و خانواده‏ات بگذار» .
گفت : اى پيامبر خدا ! حال كه اين را فرمودى، پس گواه باش كه بهترين اين دو باغ ، از آنِ خداوند متعال است ؛ يعنى همان باغى كه شصت خرمابُن دارد.
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «خدا ، پاداش تو را بهشت قرار دهد!» .
آن گاه ابو دَحداح ، به سوى همسر و فرزندانش كه در آن باغ ، ميان درختان مى‏گشتند و كار مى‏كردند، رفت و با صداى بلند ، اين ابيات را [خطاب به همسرش ]خواند:


پرورگارم ، تو را به راه راست ، هدايت كندبه راهِ نيكى و درستى !
خارج شو از باغ من ، با توشه‏كه به قرضِ روز قيامت رفت‏
آن را به خدا قرض دادم‏داوطلبانه، بى منّت و بى بازگشت ،
مگر به اميد دستگيرى در معاد .پس خودت و فرزندانت ، آن را ترك گوييد
كه بى شك ، نيكى كردن ، بهترين توشه‏اى است‏كه آدمى به سوى معاد مى‏فرستد .
اُمّ دَحداح گفت: خداوند ، به اين سوداى تو ، بركت دهد ! سپس اين ابيات را خواند:


شوى تو آنچه داشت ، داد و نصيحت كردكه راهِ راست براى توست كه راهى روشن است .
خدا ، خانواده‏ام را بهره‏مند ساخت‏و خرماى رسيده و نارَس را بخشيد
و بنده ، مى‏كوشد و او راست حاصل كوشش اودر طول شب‏ها، و هم سزاى گناهانش .
و آنچه را كه در دامن‏ها و آستين‏هاى بچّه‏ها بود ، گرفت و بر زمين ريخت . آنچه را هم در دهانشان بود ، بيرون آورد و دور انداخت . سپس از آن بوستان ، خارج شدند و به بوستان ديگر رفتند . پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «چه بسيار خرمابُنانى كه سنگين‏بارند و [چه‏] سرايى فراخ در بهشت كه براى ابو دَحداح است !» .


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
414

۶۰۹.مستدرك الوسائل عن الشيخ أبي الفتوح الرازي في تفسيره : أنَّهُ لَمّا نَزَلَتِ الآيَةُ (مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا) قالَ: كانَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحابَةِ اسمُهُ أبُو الدَّحداحِ ، جاءَ إلى‏ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وقالَ: يا رَسولَ اللَّهِ ، إنَّ اللَّهَ تَعالى‏ يَستَقرِضُ مِنّا وهُوَ غَنِيٌّ عَنّا! فَقالَ‏[ صلى اللَّه عليه و آله‏]: بَلى‏ ، حَتّى‏ يُدخِلَكُمُ الجَنَّةَ ، فَقالَ: يا رَسولَ اللَّهِ ، إن أقرَضتُ اللَّهَ تَعالى‏ ، فَهَل تَضمَنُ لِيَ الجَنَّةَ؟ فَقالَ: نَعَم ، مَن تَصَدَّقَ بِشَي‏ءٍ فَلَهُ مِثلُهُ فِي الجَنَّةِ .
فَقالَ: يا رَسولَ اللَّهِ ، وأهلي - اُمُّ الدَّحداحِ - مَعي؟ قالَ: نَعَم. قالَ: وهذِهِ بِنتي دَحداحَةُ مَعي؟ قالَ: نَعَم ، قالَ: فَأَعطِني يَدَكَ.
فَوَضَعَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله يَدَهُ في يَدِهِ فَقالَ: يا رَسولَ اللَّهِ ، إنَّ لي حَديقَتَينِ: إحداهُما فَوقَ المَدينَةِ ، وَالاُخرى‏ في أسفَلِها ، ما لي غَيرُهُما قَد أقرَضتُهُمَا اللَّهَ تَعالى‏.
فَقالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله: لا ، أقرِض واحِدَةً ، وأطلِقِ الاُخرى‏ ، يَكونُ عيشَةً لَكَ ولِعِيالِكَ.
فَقالَ: يا رَسولَ اللَّهِ ، لَمّا قُلتَ هذا ، فَاشهَد بِأَنَّ أحسَنَ الحَديقَتَينِ للَّهِ‏ِ تَعالى‏ ، وهِيَ حائِطٌ فيها سِتّونَ نُخَيلَةً ، فَقالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله: إذاً يَجزِيَكَ اللَّهُ الجَنَّةَ .
فَأَتى‏ أبُو الدَّحداحِ إلى‏ أهلِهِ ووُلدِهِ ، وهُم فِي الحَديقَةِ يَطوفونَ حَولَ الأَشجارِ ويَعمَلونَ عَمَلاً ، فَنادى‏ وأنشَأَ يَقولُ:


هَداكِ رَبّي سُبُلَ الرَّشادِإلى‏ سَبيلِ الخَيرِ وَالسَّدادِ
بِيني مِنَ الحائِطِ لي بِالزّادِفَقَد مَضى‏ قَرضاً إلَى التَّنادِ
أقرَضتُهُ اللَّهَ عَلَى اعتِمادي‏بِالطَّوعِ لا مَنٍّ ولَا ارتِدادِ
إلّا رَجاءَ الضِّعفِ فِي المَعادِفَارتَحِلي بِالنَّفسِ وَالأَولادِ
وَالبِرُّ لا شَكَّ فَخَيرُ زادِقَدَّمَهُ المَرءُ إلَى المَعادِ .
فَقالَت أمُّ الدَّحداحِ: بارَكَ اللَّهُ لَكَ فيمَا اشتَرَيتَ ، وأنشَأَت تَقولُ:


بَعلُكِ أدّى‏ ما لَدَيهِ ونَصَح‏أنَّ لَكِ الخَطَّ إذَا الخَطُّ وَضَح‏
قَد مَتَّعَ اللَّهُ عِيالي ومَنَح‏بِالعَجوَةِ السَّوداءِ وَالزَّهرِ البَلَح‏
وَالعَبدُ يَسعى‏ ولَهُ ما قَد كَدَح‏طولَ اللَّيالي وعَلَيهِ ما اجتَرَح‏
وأخَذَ ما كانَ في حُجورِ الأَولادِ وأكمامِهِم وطَرَحَهُ ، وما كانَ في أفواهِهِم أخَذَهُ وطَرَحَهُ ، وخَرَجوا ودَخَلوا حَديقَةً اُخرى‏.
وقالَ الرَّسولُ صلى اللَّه عليه و آله: كَم مِن عَذقٍ رَداحٍ ودارٍ فَيّاحٍ فِي الجَنَّةِ لِأَبِي الدَّحداحِ.۱

1.مستدرك الوسائل : ج ۷ ص ۲۶۴ ح ۸۲۰۳ . في المصدر أغلاط كثيرة في متن الأبيات وجملة الأخرى ، لذلك أثبتناهم كما في تفسير القرطبي (ج ۳ ص ۲۳۸) عن زيد بن اسلم .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8544
صفحه از 506
پرینت  ارسال به