بهشت براى پرهيزكاران نزديك گردانيده شده ، بى آن كه دور باشد . اين آن وعدهاى است كه براى توبهكننده نگهبان داده شده است . هر كس در نهان از خداى رحمان بترسد و با دلى توبهكار بازآيد . به سلامت وارد آن شويد در روز جاودان . آنها هر چه بخواهند در آن هست . و نزد ما افزون هم هست) .
و چه گاه هشدار و ترهيب:
(فَإِذَا جَآءَتِ الصَّآخَّةُ ... اْولئكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ .۱
و چون آن فرياد گوشخراش در رسد ، ... آنان همان كافران فاجرند) .
يا به هنگام گزارش زيبايى سيرت پيامبران الهى:
(قَالَ إِنِّى عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَانِىَ الْكِتَبَ وَ جَعَلَنِى نَبِيًّا ... وَ لَمْ يَجْعَلْنِى جَبَّارًا شَقِيًّا . ۲
گفت : من بنده خدايم . به من كتاب داده است و مرا پيامبر كرده است ... و مرا زورگوى بدبخت قرار نداده است).
براى آگاهى بيشتر از فواصل و شيوههاى ديگر آن مىتوان به برخى از آثارى كه در اين زمينه نوشته شده مراجعه كرد.۳ افزون بر فواصل، بدايعى فراوان در هنر بيانى قرآن هست كه بر شكوهِ سازههاى تركيبى قرآن جلايى ويژه مىبخشد و ضمير مخاطب را شيفته خود مىسازد. از جمله اين بدايع ، «جناس» است كه خود اقسام گوناگون دارد.
جناس يا هم جنس بودن، در اصطلاح بديع، آن است كه گوينده در سخن خويش دو واژه بياورد كه در تلفظ شبيه به هم يا هم جنس باشند؛ اما در معنا مختلف، مانند:
بهرام كه «گور» مىگرفتى همه عمرديدى كه چگونه «گور» بهرام گرفت!۴