چون خشم موسى فرو نشست ، الواح را برگرفت . و در نوشته [رونويس] آن ، براى آنهايى كه از پروردگارشان بيمناك اند ، هدايت و رحمت بود) .
نسخ كردن كتاب و نسخهبردارى از آن ، نيز از همان ريشه لغوى اخذ شده است؛ زيرا هنگامى كه انسان از كتابى نسخهبردارى مىكند ، مانند آن است كه كتاب اصلى را كنار گذاشته و آن را تبديل به نسخه جديد كرده است و لذا در آيهاى ديگر به جاى كلمه «نسخ» كه در آيه ۱۰۶ بقره به كار رفته ، كلمه «تبديل» نهاده شده است :
(وَ إِذَا بَدَّلْنَآ ءَايَةً مَّكَانَ ءَايَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَآ أَنتَ مُفْتَرِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ .۱
هنگامى كه آيهاى را به آيهاى ديگر تبديل كنيم - با اين كه خدا به آنچه نازل كرده داناتر است - مىگويند: به خدا افترا بستهاى ، ولى بيشتر آنها نمىدانند) .
۴ . آيه ۲۹ سوره جاثيه :
(هَذَا كِتَبُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ .
اين كتاب ما است كه با شما به حق سخن مىگويد (و اعمال شما را بازگو مىكند) ما آنچه را انجام مىداديد نسخهبردارى مىكرديم) .
استنساخ در اين آيه نيز ، از «نسخ» گرفته شده ، و به معناى نسخهبردارى از اعمال انسان است . گويا كتاب اصلى كه خودِ اعمال است، در قيامت ، تبديل به نسخه جديدى مىگردد كه اين نسخه، نامه اعمال ناميده مىشود ، واصل اعمال، كنار گذاشته مىشود.
بنا بر اين ، نسخ در قرآن كريم ، اعم از نسخ تكوينى و تشريعى ، و نيز اعم از تخصيص و تقييد احكام تشريعى است ؛ بلكه شامل هرگونه تغيير در مفادّ آيات الهى مىگردد . تعبير ( مَا نَنسَخْ مِنْ ءَايَةٍ )۲ و ( إِذَا بَدَّلْنَآ ءَايَةً مَّكَانَ ءَايَةٍ ) ۳ نيز مىتواند