در قرآن، طولانىترين واژگان و جملههاى آن با حروف متوالى چون: (فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ)،۱(لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ)،۲(عَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ)،۳ با يكديگر سازوارگى و هم آوازى دارند، از هم نمىگريزند و تنافر نشان نمىدهند. آرايش اين بوستان، و چينش حروف و آذينبندى كلمات و به صف شدن جملات، آن چنان ملايم، خوش طبع و گوارايند كه شكوهى از فونتيك زيبا در آيهآيهاش موج مىزند. زمخشرى ذيل آيه
(وَ لَقَدْ مَكَّنَّهُمْ فِيمَآ إِن مَّكَّنَّكُمْ فِيهِ .۴
به راستى به آنان در چيزهايى امكانات داده بوديم كه به شما در آنها امكاناتى ندادهايم).
مىگويد: «إن» نافيه، به معناى «ما» و به جاى آن گزينش شده است و اين گزينش، شكوهى از زيبايى را نشان مىدهد.۵ به احتمال، ملاحظه همين ريزبينىها و ظرافتهاست كه برخى از پژوهشيان معاصر، نظم رياضى و اعجاز عددى حروف و كلمات قرآن را از وجوه اعجاز قرآن شمرده اند،۶ هرچند اين نگرش با دشوارىهايى ۷ رو به روست.
۱ - ۲ . بهگزينى واژگان
گزينش و جاىدهى حروف و واژگان، ضماير و نسبتهاى افعال و... در قرآن چنان سنجيده و ريزبينانه است كه نمىتوان براى آنها بديلىساز كرد. «ظلمات»، كه